اذكارى كه بتوانیم به كمك آنها اهل سیروسلوك شویم چیست؟

پرسش:

اذكارى كه بتوانیم به كمك آنها اهل سیروسلوك شویم چیست؟

پاسخ:

با سلام و ادب

اصل قضیه را خودتان متوجّه هستید بنده عرض مى كنم تا إن شاءالله با هم راه بیفتیم. ببینید ما دو نوع عارف داریم؛ یك نوع عارفِ پرآوازه كه عموماً همه مردم آن ها را مى شناسند و بنا به مصلحتى كه نزد خدا محفوظ است، خداوند آن ها را به مردم شناسانده است؛ و یك نوع عارف بى سروصدا هم داریم، كه بى سروصدا از عمق جان، نورانى شده اند. عموماً بزرگانى كه به حقایق وصل شدند سروصدا ندارند و شما هم باید بى سروصدا دنبال نورانى شدن جان خود باشید و این نكته را باید به خوبى براى خودتان حل كنید كه شما بنا ندارید آوازه سیر و سلوكتان به گوش احدى برسد.

شما فكر مى كنید كم آدم پیدا شده كه بى سروصدا ماه رجبش را حفظ كرده است، ماه شعبان و ماه رمضانش را حفظ كرده، پنج شنبه اول ماه و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماهش را روزه گرفته و بحمدلله به جاهایى رسیده، بدون آن كه اصلًا كسى او را به عنوان اهل سیر و سلوك بشناسد، به طورى كه حتّى عرفاى پرآوازه غبطه او را مى خورند. این ها از چه طریقى به این درجات رسیده اند؟ از طریق همین ماه رجب و اعمال و اذكار وارده. اصلًا بالاتر از بركاتى كه در ماه رجب هست در زیر این آسمان بركت نیست. در ماه رمضان كه روزه دارى واجب است، پس اعمال مستحبى كه شما بخواهید به آن دست پیدا كنید و از بركات آن بهره بگیرید، خدا مى داند بالاتر از اعمال ماه رجب اعم از روزه و دعا و اذكار آن، زیر این آسمان نیست. همان طور كه به ما خبر داده اند در این ماه یك شعورى براى آدم پیش مى آید، یك ملكاتى و فهمى گیر آدم مى آید كه دیگر گفتنى نیست، خوشا به حال رجبیون. ما شنیده ایم و امیدوار شده ایم. پس اعمال و ذكرهاى ماه رجب دستورالعملِ به جایى رسیدن است. این اعمال موجود در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمى (ره) در ماه رجب یك دستورالعمل سلوكى است كه به كمك احادیث معصوم تدوین شده است. وقتى كه به دوستان مى گوییم آقا به كمك دستورات مفاتیح ماه رجب و شعبان و رمضان خود را حفظ و احیاء كنید، فكر مى كنند كه ما كار را دست كم گرفتیم.

فرمودند كه: دیده شده از دهان شیخ عباس قمى (ره) نور بیرون مى آمد. یعنى این مفاتیح، نور است. ایشان شاگرد مرحوم آیت الله قاضى طباطبائى (ره) بوده است. مرحوم قاضى طباطبائى یعنى استادِ علامه طباطبائى (ره) را جناب آقاى حدّاد آن عارف بزرگ در وصفش مى فرماید: من سیر كردم در باطن همه عرفاى تاریخ، بالاتر از آیت الله قاضى (ره) بعد از معصوم ندیدم. مرحوم شیخ عباس قمى شاگرد عرفانى مرحوم آیت الله قاضى طباطبائى بوده و مفاتیح را با چنین روح و روحیه اى تدوین كرده است. خودش اهل سیر وسلوك است، ولى نه سیر وسلوك باسروصدا كه یك چیزهایى بگوید كه ما بگوییم خوشا به حالش، نه، این ها بى سروصدا هستند، گفتنى نیست.

مرحوم راشد فرزند مرحوم ملّاعباس تربتى در كتاب «فضیلت هاى فراموش شده» مى گوید: «یك هفته قبل از فوت پدر م یك دفعه نورى حدود یك ساعت آمد در خانه ما كه همه مى دیدیم، پدرم مى خواست در مقابل آن بلند شود نمى توانست، گریه كرد و گفت: «السَّلامُ عَلَیْكِ یا زَیْنَب كُبْری!».
مرحوم راشد مى فرماید: پیوسته پدرم همان طور كه در بستر بیمارى خوابیده بود، سر خود را به عنوان سلام تكان مى داد و نور حدود یك ساعت حضورش ادامه داشت، همچنان پدرم گریه مى كرد و به یك یك ائمه و پیامبر (ص) و فاطمه زهرا (ع) سلام مى داد. جناب آقاى راشد كه این قضیه را نقل كرده آدم دیر باورى است و خودش هم مى گوید من عموماً سعى مى كردم این گونه موارد را باور نكنم تا این كه خودم با چشم هایم دیدم. او مى گوید: بعد از این قضیه، چند بار از پدرم پرسیدم این قضیه چه بود؟ ایشان در جواب من مى گفتند: حسنعلى، این ها چشیدنى است و نه شنیدنى.

غرض از این عرایض این است كه كسى مثل ملّاعباس تربتى به جایى مى رسد كه در آخر عمر نور ائمه معصومین (سلام الله علیها) به سراغش مى آیند ولى هیچ وقت ادعایى هم ندارد،(1) فقط با نمازهاى طولانى و روزه هاى سالیانه به این جا رسیده است. ماه رجب و دستورات آن این طورى آدم را به مقصد مى رساند و تربیت مى كند. عرفاى شیعه بى سروصدا هستند و با ماه رجب هم به جاهایى كه باید برسند، رسیدند. دنبال این و آن راه افتادن به هیچ دردى نمى خورد. بروید دنبال دستورات ائمه كه در امثال مفاتیح الجنان هست.

اعمال ماه رجب، روزه روز دوشنبه هر هفته یا چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه اول و آخر ماه، بى سروصدا، كار خودش را مى كند. إن شاءالله یك چیزهایى به دست مى آورید كه به كسى نمى توانید بگویید، كسى هم نمى تواند به شما بگوید، بیایید ما و شما امیدوار باشیم. بنا هم نیست به كسى بگویى الا اینكه مأمور باشید، آن كسى هم كه مأمور است دست بقیه را بگیرد كه مقامش، مقام ولایت و نبوت است و من و شما در این مقام ها نیستیم.

اگر زرنگ باشید از یك شواهدى اصل مطلب را مى فهمید، همان كافى است. مرحوم آیت الله طالقانى (ره) زرنگ بود. عصر روز بیست ویكم آبان سال 1357، امام خمینى (ره) فرمودند: حكومت نظامى را بشكنید و بروید در خیابان ها، هرچه مى خواهد بشود. مرحوم آیت الله طالقانى (ره) جهان دیده است، سیاست مى شناسد، مى داند در موقع حكومت نظامى ریختن در خیابان ها یعنى چه؟ امام (ره) مى فرمایند: باید بریزید در خیابان. مرحوم طالقانى تلفنى به امام (ره) مى گویند: آقا خطرناك است، مردم را مى كشند، و اصرار مى كنند و مى گویند: امام زمان (عجل الله تعالى) راضى نیستند. امام خمینى (ره) مى فرمایند: ازكجا كه دستور امام زمان (عجل الله تعالى) نباشد؟ آیت الله طالقانى (ره) چون اهل فهم است، یك مرتبه مطلب را مى گیرد و مى گوید ببخشید. وتنها چیزى كه امام (ره) بعدها در باره آن صحبت نكردند همین بود و آیت الله طالقانى (ره) هم همین قدرش را مى توانستند بگویند.

آیا آن كه مردم در خیابان بریزند، دستور درستى بود یا نبود؟ یعنى اگر آن شب مردم به دستور امام (ره) در خیابان نریخته بودند، مطمئن باشید هنوز انقلاب اسلامى محقّق نشده بود. عرفاى ما كه ادعا ندارند، بى سروصدا هستند. امام (ره) در كتاب هاى «مصباح الهدایه» و یا «شرح دعاى سحر» یك چیزهایى یواشكى فرموده اند كه اهل نظر مى گویند خیلى مراتب را باید طى كرده باشد، ولى بى سروصدا. تأكید ما همین باشد كه دعاها و روزه و ذكرهاى ماه رجب بصیرتى به انسان مى دهد كه آن بصیرت آن چنان است كه فقط مى توانید آن بصیرت را داشته باشید و با آن زندگى كنید، یعنى چشیدنى است و نه شنیدنى، إن شاءالله. به شرطى كه از حالا، عزمتان این باشد كه بناى سر و صدا نداشته باشید.

 

1. مرحوم شیخ عباس قمى« ره» را دعوت مى كنند كه یك ماه رمضان را در مسجد گوهرشاد مشهد منبر رود. هنگامى كه مرحوم ملّا عباس تربتى خبردار مى شوند تصمیم مى گیرند جهت استفاده از مواعظ مرحوم شیخ عباس قمى به مشهد بروند. روز اول خود را پشت ستون مسجد پنهان مى كند كه شیخ عباس قمى« ره» او را نبینند، ناگهان چشم شیخ عباس قمى« ره» به او مى افتد. همان وسط منبر مى گویند: مردم! شما آمده اید كه استفاده ببرید، كسى در این مجلس هست كه بهتر از من این كار را مى تواند انجام دهد، اجازه دهید همه ما این یك ماهه از او استفاده كنیم و از منبر پایین مى آیند و با اصرار، مرحوم تربتى را بالاى منبر مى فرستند و تمام طول ماه رمضان پاى منبر او مى نشینند.
آیا این حركات، نشانه سلوك حقیقى و وصول به حقایق عالَم نیست؟