تفاوت ازدواج با زنا چیست؟

فرق ازدواج با زنا

 

پرسش:

یک دوست : سلام خوشحالم که وبلاگی اعلام اماده گی کرده برای پاسخ انشالله که موفق باشید در این راه. بنده هم سوالی داشتم که بسیار ذهنم را خراش میدهد

تفاوت ازدواج با زنا چیست؟

برایتان عجیب نباشد و خواهشا نگویید ازدواج مسیولیت دارد من از ازدواج موقت یک ساعته هم سخن میگویم آیا فقط با یک صیغه ی عربی یک عمل مستحق پاداش میشود و به عنوان جهاد وعبادت معرفی میشودو عمل دیگر مستحق عذاب اخروی و اعدام دنیوی؟!!!!

اینجا نقطه ی باریکی وجود دارد که من از ان بیخبرم البت به یک جواب رسیده ام اما کافی نیست  جواب خودم این است که امار غیر رسمی در اانگلستان اعلام کرد نود درصد کودکان ازپدارن خود مطمئن نیستند و وقتی بزرگ شدند به دنبال هویت گم شده ی خود میگردند!این رسم مسلمانان از چنین مشکلاتی جلوگیری خواهد نمود اما اگر مشکل فقط تضمنین آینده ینوزاد است پس چرا هم جنس بازی این قدر مذموم است؟!اینجاکه نوزادی در کار نیست سوالم بسیار جدیست اگر بتوانید پاسخم را بدهید در مسیر زندگیم تحول ایجاد خواهید نمود که مستحق پاداشی عظیم از سوی خدا خواهد بود.

پاسخ:

با سلام وتشکر برای سوالی که مطرح فرمودید انشاءالله جواب ما باعث تحول مثبت در زندگی شما شود..

اما در جواب سوال شما باید عرض کنم که علت حرمت زنا فقط این دلیلی که فرمودید نیست بلکه فقط یکی از حکمت های حرمت زناست و دلایل دیگری هم دارد که خدمتان عرض خواهم کرد.و بعد از آن هم علت حرمت لواط را خدمتان عرض می کنم .انشاءالله که مفید باشد.

اما علت حرمت زنا مواردیست که در زیر به آنها اشاره میکنم که به مورد اول آن خودتان اشاره فرمودید.آن مورارد عبارتند از: 

  1. پیدایش هرج و مرج در نظام خانواده، و از میان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطه‏ای كه وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعی است، بلكه موجب حمایت كامل از فرزندان می‏گردد، و پایه‏های محبتی را كه در تمام طول عمر سبب ادامه این حمایت است می‏گذارد

خلاصه، در جامعه‏ای كه فرزندان نامشروع و بی‏پدر فراوان گردند روابط اجتماعی كه بر پایه روابط خانوادگی بنیان شده سخت دچار تزلزل می‏گردد.

برای پی بردن به اهمیت این موضوع كافی است یك لحظه چنین فكر كنیم كه چنانچه زنا در كل جامعه انسانی مجاز گردد و ازدواج برچیده شود، فرزندان بی‏هویتی كه در چنین شرایطی متولّد می‏شوند تحت پوشش حمایت كسی نیستند، نه در آغاز تولد و نه به هنگام بزرگ شدن.

از این گذشته از عنصر محبت كه نقش تعیین‏كننده‏ای در مبارزه با جنایت‏ها و خشونت‏ها دارد محروم می‏شوند، و جامعه انسانی به یك جامعه كاملاً حیوانی توام با خشونت در همه ابعاد، تبدیل می‏گردد.

2. این عمل ننگین سبب انواع برخوردها و كشمكش‏های فردی و اجتماعی در میان هوس‏بازان است. داستان‏هایی را كه بعضی از چگونگی وضع داخل محله‏های بدنام و مراكز فساد نقل كرده و نوشته‏اند به خوبی بیانگر این واقعیت است كه در كنار انحرافات جنسی بدترین جنایات رخ می‏دهد.

3. تجربه نشان داده و علم ثابت كرده است كه این عمل باعث اشاعه انواع بیماری‏ها است و با تمام تشكیلاتی كه برای مبارزه با عواقب و آثار آن امروز فراهم كرده‏اند باز آمار نشان می‏دهد كه تا چه اندازه افراد از این راه سلامت خود را از دست داده و می‏دهند.

این عمل شرم‏آور باعث بیماری‏های روانی و آمیزشی می‏شود. از جمله این بیماری‏ها، «ایدز» می‏باشد. این بیماری در طول 20 سال، 20 میلیون نفر قربانی گرفته و اكنون 40 میلیون آلوده به آن در جهان وجود دارند. و قریب به 15 میلیون كودك به آن گرفتارند. و تا به امروز راهی برای درمان مرض ایدز نیافته‏اند. تنها راه درمان این بیماری، پیش‏گیری است كه یكی از عوامل پیشگیری قطع روابط نامشروع به ویژه با زنان آلوده، و ترك بی‏بند و باری جنسی، و پایبند بودن به اصول اخلاقی و خانوادگی است.(1(

 4. این عمل غالباً سبب سقوط جنین و كشتن فرزندان و قطع نسل می‏گردد، چرا كه چنین زنانی هرگز حاضر به نگهداری این گونه فرزندان نیستند، و اصولاً وجود فرزند مانع بزرگی بر سر راه ادامه اعمال شوم آنان می‏باشد، لذا همیشه سعی می‏كنند آنها را از بین ببرند. و این فرضیه كاملاً موهوم، كه می‏توان اینگونه فرزندان را در مؤسساتی زیر نظر دولت‏ها جمع‏آوری كرد شكستش در علم روشن شده، و ثابت گردیده كه پرورش فرزندان بی‏پدر و مادر به این صورت چقدر مشكلات دارد، و تازه محصول بسیار نامرغوبی است، فرزندانی سنگدل، جنایتكار بی‏شخصیت و فاقد همه چیز!

5. نباید فراموش كرد كه هدف از ازدواج تنها مسأله اشباع غریزه جنسی نیست، بلكه اشتراك در تشكیل زندگی و انس روحی و آرامش فكری، و تربیت فرزندان و همكاری در همه شئون حیات از آثار ازدواج است كه بدون اختصاص زن و مرد به یكدیگر و تحریم زنان هیچیك از اینها امكان‏پذیر نیست.(2(

فلسفه حرمت رابطه نامشروع در كلام امام رضا (ع(

از امام رضا (ع) سؤال شد: چرا زنا و روابط نامشروع زن و مرد حرام گردیده است؟ آن حضرت فرمود:

«لِما فیهِ مِنَ الْفَسادِ مِنْ قَتْلِ الاَنْفُسِ وَ ذِهابِ الاَنْسابِ وَ تَرْكِ التَّرْبِیَةِ لِلاَطْفالِ وَ فَسادِ الْمواریثَ وَ ما اَشْبَهَ ذلِكَ مِنْ وُجُوهِ الْفَسادِ»؛ «علت حرام بودن زنا و روابط نامشروع زن و مرد آن است كه این كار سبب درگیری و نزاع و كشته شدن افراد می‏گردد، و نیز باعث نامشخص شدن نَسَب و خویشاوندی می‏شود، و همچنین از نظر اخلاق و تربیت نمی‏توان فرزندان صالح و خوبی را تحویل جامعه داد، و به علاوه در ارث بردن فساد ایجاد می‏شود، زیرا وقتی پدر فرزند معلوم نبود، اموال به جا مانده از طرف میّت به ناحق تقسیم می‏شود. و امثال این مفاسد در اثر روابط نامشروع به وجود می‏آید».(3(

آثار شوم روابط نامشروع در كلام حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) می‏فرماید:

»از زنا و روابط نامشروع بپرهیزید كه در آن شش گرفتاری و بدبختی می‏باشد كه سه تای آن مربوط به دنیا است و سه تای دیگری در آخرت خواهد بود. اما آن سه گرفتاری كه در دنیاست عبارتند از: 1. نورانیت چهره را از بین می‏برد؛ 2. سبب فقر و قطع شدن روزی می‏گردد؛ 3. عمر انسان را كوتاه می‏كند و موجب مرگ ناگهانی (سكته) خواهد شد.

و اما آن سه عذاب آخرت عبارتند از: 1. باعث خشم و غضب خداوند می‏گردد؛ 2. از انسان به سختی حساب می‏كشند؛ 3. سبب ماندن در جهنم برای همیشه می‏شود»(4(

پاورقی

1. گزیده‏ای از پیام دكتر حسین جزایری در اجلاس سازمان ملل به مناسبت روز جهانی مبارزه با ایدز.

2. تفسیر نمونه، 103/12.

3. علل الشرایع، ج 2، ص 191، باب 230، چاپ بیروت.

4. علل الشرایع، ج 2، ص 191؛ كافی، ج 5، ص 541؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 232.

اما فلسفه تحریم لواط:

یکی از چیزهایی که پایه خانوادگی و محیط خانوادگی را محکم می کند، مسأله روابط جنسی سالم است و علت اینکه پایه کانون خانوادگی در دنیای اروپا سست و متزلزل است همین است و امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده ایم. اسلام اصرار فراوانی دارد که محیط خانوادگی آمادگی کامل برای کامیابی زن و شوهر از یکدیگر داشته باشد، زن یا مردی که از این نظر کوتاهی کند مورد نکوهش صریح اسلام قرار گرفته است ، اسلام اصرار فراوانی به خرج داده که محیط اجتماع بزرگ، محیط کار و عمل و فعالیت بوده و از هر نوع کامیابی جنسی در آن محیط خودداری شود. فلسفه تحریم نظر بازی و تمتعات جنسی از غیر همسر قانونی، و هم فلسفه حرمت خودآرائی و تبرج زن برای بیگانه همین است.

اخلاقی که امثال راسل از آن تبلیغ می کنند و نام آنرا اخلاق نوین گذاشته اند همان است که ثمره اش آشفتگی بیش از پیش غرائز و تمایلات است و بر خلاف مدعای آنها که اخلاق کهن را متهم به آشفته ساختن روح می کنند، سیستم اخلاقی خود آنها سزاوار این اتهام است. امروز پدیده های اجتماعی خاصی و به عبارت دیگر مشکلات اجتماعی مخصوصی پیدا شده که افکار علماء اجتماع را به خود مشغول داشته است. رعایت نکردن راه و روش زنـدگـى و سـنـتـهـاى اسلامى در محیط خانوادگى و اجتماعى، چه در زمان کار و یا در ایـام فـراغـت، مـوجـبـات پـدیده انحرافات جنسی را فراهم خواهد ساخت و همین طور اگر در ریشه هاى پیدایش انحرافات جنسى از قبیل روابط نامشروع بین دختر و پسر، همجنس گرایى تحقیق نماییم، مى بینیم که هر خانواده اى که دستورهاى اسلامى، بخصوص حریم بین زن و مرد و دختر و پسر، را رعایت نکرده باشد، به نوعى از انواع انحراف جنسى مبتلا گردیده است.

 «همجنس گرایى» چه در میان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقى است كه سرچشمه مفاسد زیادى در جامعه خواهد بود. اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است كه آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) مى بینند، و هر گونه تمایلات جنسى در غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانى و یك نوع بیمارى روانى است كه اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید مى گردد و نتیجه اش بى میلى به " جنس مخالف" و اشباع ناسالم از طریق" جنس موافق" است. این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم بدن انسان و حتى در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگرى دارد: مرد را از یك مرد كامل بودن، و زن را از یك زن كامل بودن ساقط مى كند، بطورى كه چنین زنان و مردان همجنس باز، گرفتار ضعف جنسى شدید مى شوند و قادر نیستند پدر و مادر خوبى براى فرزندان آینده خود باشند و گاه قدرت بر تولید فرزند را به كلى از دست مى دهند.

افراد«همجنس گرا»  تدریجا به انزوا و بیگانگى از اجتماع و سپس بیگانگى از خویشتن رو مى آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانى مى شوند، و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممكن است به بیماریهاى جسمى و روانى مختلفى گرفتار شوند. به همین دلیل و به دلائل اخلاقى و اجتماعى دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایى را در هر شكل و صورت تحریم كرده، و براى آن مجازاتى شدید كه گاه به سرحد اعدام مى رسد قرار داده است. موضوع مهم این است كه بى بند و بارى و تنوع طلبى بیمارگونه دنیاى متمدن مادى، بسیارى از پسران و دختران را به سوى این انحراف بزرگ مى كشاند. نخست پسران را تشویق به لباسهاى جلف و زنانه و خودآرایى مخصوص و دختران را به لباسهاى پسرانه دعوت مى كند، و از اینجا انحراف و همجنس گرایى شروع مى شود تا جایى كه به وقیحترین اعمال در این زمینه، شكل قانونى مى دهند و از هر گونه پیگرد و مجازات بركنار مى دانند. گرچه در دنیاى غرب كه آلودگى هاى جنسى فوق العاده زیاد است، این گونه زشتیها مورد تنفر نیست و حتى شنیده مى شود در بعضى از كشورها همانند انگلستان طبق قانونى كه با كمال وقاحت از پارلمان گذشته این موضوع جواز قانونى پیدا كرده!! ولى شیوع این گونه زشتیها هرگز از قبح آن نمى كاهد و مفاسد اخلاقى و روانى و اجتماعى آن در جاى خود ثابت است.

 گاهى بعضى از پیروان مكتب مادى كه اینگونه آلودگیها را دارند براى توجیه عملشان مى گویند ما هیچگونه منع طبى براى آن سراغ نداریم!.ولى آنها فراموش كرده اند كه اصولا هر گونه انحراف جنسى در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر مى گذارد و تعادل او را بر هم مى زند. توضیح اینكه: انسان به صورت طبیعى و سالم تمایل جنسى به جنس مخالف دارد و این تمایل از ریشه دارترین غرائز انسان و ضامن بقاء نسل او است. هر گونه كارى كه تمایل را از مسیر طبیعیش منحرف سازد، یك نوع بیمارى و انحراف روانى در انسان ایجاد مى كند. مردى كه تمایل به جنس موافق دارد و یا مردى كه تن به چنین كارى مى دهد هیچكدام یك مرد كامل نیستند، در كتابهاى امور جنسى" هموسكو آلیسم" (همجنس گرایى) به عنوان یكى از مهمترین انحراف ذكر شده است.

ادامه این كار تمایلات جنسى را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا مى كشد و در مورد كسى كه تن به این كار در مى دهد احساسات زنانه تدریجا در او پیدا مى شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسى و به اصطلاح سرد مزاجى مى شوند، به طورى كه بعد از مدتى قادر به آمیزش طبیعى (آمیزش با جنس مخالف) نخواهند بود. با توجه به اینكه احساسات جنسى مرد و زن هم در ارگانیسم بدن آنها مؤثر است و هم در روحیات و اخلاق ویژه آنان، روشن مى شود كه از دست دادن احساسات طبیعى تا چه حد ضربه بر جسم و روح انسان وارد مى سازد، و حتى ممكن است افرادى كه گرفتار چنین انحرافى هستند، چنان گرفتار ضعف جنسى شوند كه دیگر قدرت بر تولید فرزند پیدا نكنند. این گونه اشخاص از نظر روانى غالبا سالم نیستند و در خود یك نوع بیگانگى از خویشتن و بیگانگى از جامعه اى كه به آن تعلق دارند احساس مى كنند. قدرت اراده را كه شرط هر نوع پیروزى است تدریجا از دست مى دهند، و یك نوع سرگردانى و بى تفاوتى در روح آنها لانه مى كند.

 آنها اگر به زودى تصمیم به اصلاح خویشتن نگیرند و حتى در صورت لزوم از طبیب جسمى یا روانى كمك نخواهند و این عمل به صورت عادتى براى آنها در آید، ترك آن مشكل خواهد شد، ولى در هر حال هیچ وقت براى ترك این عادت زشت دیر نیست، تصمیم مى خواهد و عمل. به هر حال سرگردانى روانى تدریجا آنها را به مواد مخدر و مشروبات الكلى و انحرافات اخلاقى دیگر خواهد كشانید و این یك بدبختى بزرگ دیگر است. جالب اینكه در روایات اسلامى در عباراتى كوتاه و پر معنى اشاره به این مفاسد شده است، از جمله در روایتى از امام صادق (ع) مى خوانیم كه كسى از او سؤال كرد «لم حرم اللَّه اللواط؛ چرا خداوند لواط را حرام كرده است»  فرمود: «من اجل انه لو كان اتیان الغلام حلالا لاستغنى الرجال عن النساء و كان فیه قطع النسل و تعطیل الفروج و كان فى اجازة ذلك فساد كثیر؛  اگر آمیزش با پسران حلال بود مردان از زنها بى نیاز (و نسبت به آنان بى میل) مى شدند، و این باعث قطع نسل انسان مى شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعى جنس موافق و مخالف مى گشت و این كار مفاسد زیاد اخلاقى و اجتماعى ببار مى آورد « وسائل الشیعه جلد 14 صفحه 252».

ذكر این نكته نیز قابل توجه است كه اسلام یكى از مجازاتهایى را كه براى چنین افرادى قائل شده آنست كه ازدواج خواهر و مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است یعنى اگر چنین كارى قبل از ازدواج صورت گرفته شد، این زنان براى او حرام ابدى مى شوند. آخرین نكته اى كه در اینجا باید یادآور شویم این است كه كشیده شدن افراد به این گونه انحراف جنسى علل بسیار مختلفى دارد و حتى گاهى طرز رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، و یا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممكن است از عوامل این آلودگى گردد.

گاهى ممكن است انحراف اخلاقى دیگر سر از این انحراف بیرون آورد. قابل توجه اینكه در حالات قوم لوط مى خوانیم كه عامل آلودگى آنها به این گناه این بود كه آنها مردمى بخیل بودند و چون شهرهاى آنها بر سر راه كاروانهاى شام قرار داشت و آنها نمى خواستند از میهمانان و عابرین پذیرایى كنند در آغاز چنین به آنها وانمود مى كردند كه قصد تجاوز جنسى به آنان دارند تا میهمانان و عابرین را از خود فرار دهند، ولى این عمل تدریجا به صورت عادت براى آنها در آمد و تمایلات انحراف جنسى تدریجا در وجود آنها بیدار شد و كارشان به جایى رسید كه از فرق تا قدم آلوده شدند « بحار جلد 12 صفحه 147.».

حتى شوخى هاى بى موردى كه گاهى در میان پسران و یا دختران نسبت به همجنسان خود مى شود گاهى انگیزه كشیده شدن به این انحرافات مى گردد، به هر حال باید به دقت مراقب اینگونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا در این راه توفیق طلبید. در روایات و تواریخ اسلامى اعمال زشت و ننگین دیگرى به موازات انحراف جنسى از آنها نقل شده است از جمله در" سفینة البحار" مى خوانیم: «قیل كانت مجالسهم تشتمل على انواع المناكیر مثل الشتم و السخف و الصفح و القمار و ضرب المخراق و خذف الاحجار على من مر بهم و ضرب المعازف و المزامیر و كشف العورات؛ گفته مى شود مجالس آنها مملو بود از انواع منكرات و اعمال زشت، فحشهاى ركیك و كلمات زننده با هم رد و بدل مى كردند، با كف دست بر پشت یكدیگر مى كوبیدند، قمار مى كردند، و بازیهاى بچه گانه داشتند، سنگ به عابران پرتاب مى كردند و انواع آلات موسیقى را بكار مى بردند و در حضور جمع بدن خود را برهنه و كشف عورت مى نمودند « سفینة البحار صفحه 517».

روشن است در چنان محیط آلوده اى، انحراف و زشتى هر روز ابعاد تازه اى بخود مى گیرد، و اصولا قبح اعمال ننگین برچیده مى شود و آن چنان در این مسیر پیش مى روند كه هیچ كارى در نظر آنها زشت و منكر نیست!. و از آنها بدبخت تر اقوام و ملتهایى هستند كه در عصر پیشرفت علوم و دانشها در همان راه گام برمى دارند و حتى گاهى اعمالشان بقدرى ننگین و رسوا است كه اعمال قوم لوط را به فراموشى مى سپارد. و در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام ص مى خوانیم:«لا یجد ریح الجنة زنوق، و هو المخنث!؛  بوى بهشت به مشام كسى كه مورد همجنس گرایى واقع مى شود نخواهد رسید!» (بحار الانوار ط جدید ج 79 صفحه 67 ). در حدیث دیگرى از على ع مى خوانیم كه لواط را در سر حد كفر معرفى فرموده است « بحار الانوار ط جدید ج 79 صفحه 67».

 در حدیثى از امام على بن موسى الرضا (ع) در فلسفه تحریم همجنس گرایى چنین آمده است:«علة تحریم الذكران للذكران، و الاناث للاناث، لما ركب فى الاناث و ما طبع علیه الذكران، و لما فى اتیان الذكران، الذكران و الاناث للاناث، من انقطاع النسل، و فساد التدبیر، و خراب الدنیا؛ فلسفه تحریم مردان بر مردان و زنان بر زنان این است كه این امر بر خلاف طبیعتى است كه خداوند براى زن و مرد قرار داده (و مخالفت با این ساختمان فطرى و طبیعى، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد) و به خاطر این است كه اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع مى گردد، و تدبیر زندگى اجتماعى به فساد مى گراید، و دنیا به ویرانى مى كشد» ( بحار الانوار ط جدید ج 79 ص 64 .)

این مساله تا به آنجا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است كه در ابواب حدود اسلامى حد آن بدون شك اعدام شمرده شده است، و حتى براى كسانى كه مراحل پائین تر همجنس گرایى را انجام مى دهند مجازاتهاى شدیدى ذكر شده، از جمله در حدیثى از پیامبر اسلام ص مى خوانیم:« من قبل غلاما من شهوة ألجمه اللَّه یوم القیامة بلجام من نار؛ كسى كه پسرى را از روى شهوت ببوسد خداوند در روز قیامت لجامى از آتش بر دهان او مى زند». مجازات كسى كه مرتكب چنین عملى شود از سى تا 99 تازیانه ذكر شده است. به هر حال شك نیست كه انحراف جنسى از خطرناكترین انحرافاتى است كه ممكن است در جوامع انسانى پیدا شود، چرا كه سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقى مى افكند و انسان را به انحراف عاطفى مى كشاند.

خوب جواب طولانی شد ببخشید اگه نکته ای بود بفرمایید تا جواب حل بشه.

التماس دعا