پرسش:
آیا بهتر نبود به جای حجاب اسلامی ، ظرفیت مردم را بالا ببرند؟ چون اگر ظرفیت بالا برود در این صورت، مردم اگر زن برهنه را هم ببینند تحریک نمی شوند و میزان جرم پایین می آید آیا این روش بهتر نیست؟
پاسخ :
با سلام و عرض ادب و احترام
ما تا اندازه ای با سخن تان موافق هستیم .افزایش ظرفیت و بالا رفتن ایمان و اعتقاد می تواند تا حدی به مسئله برخورد سالم با جنس مخالف و جلوگیری از نگاههای مسموم و روابط آلوده و خلاف عفت کمک نماید. اما نتیجه ای که از آن گرفتید (اگر لخت هم باشند ، تحریک نمی شوند) اصلا صحیح نیست. غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است ، به گونه ای که برخی روان شناسان آن را مهم ترین گرایش در درون انسان دانستند که بسیاری از رفتارهای انسان را شکل می دهد و به گونه های مختلف بروز و ظهور دارد. این غریزه از بین رفتنی نیست . اگر تحریکی بین دو جنس نباشد ، با اصل آفرینش ناسازگار است و پیوند هایی مانند ازدواج ، تولید نوزادن و...صورت نمی گیرد. اصلا گرایش به غیر هم جنس به صورت فطری و غریزی در وجود انسان قرار داده شده که همیشه به هم گرایش داده باشند و در قرآن از آیات و نشانه های خداوند دانسته شده است.
تازه اگر سخن از بالا رفتن ظرفیت باشد ، سوال این است که تا رسیدن به آن باید چه کرد ؟ آیا همه زنان برهنه باشند تا مردم ظرفیت پیدا کنند که به نامحرم و جنس مخالف نگاه نکنند؟
آیا همین حرف هم در مورد کارهای دیگر مثل دزدی ورشوه و فسادهای اخلاقی دیگر می زنید که مثلا بگوییم دزدان باید آزاد باشند تا ظرفیت آن ها بالا رود ودیگر دزدی نکنند؟
به نظر نمی رسد این طرح شما زیاد منطقی باشد ودر هیچ کجای دنیا نیز تجربه نشده است ، ممکن است در برخی از کشورها فرهنگ سکس و عریانگرایی فرهنگ غالب جامعه باشد ولی نمی توان از آن نتیجه گرفت که افراد با دیدن چنین منظره هایی تحریک نمی شوند و هزاران مفاسد اخلاقی به وجود نمی آید. اتفاقا با آزاد بودن این مسئله در آنجا هنوز می بینیم که آمار تجاوزات جنسی و...در آن کشورها بسیار است.
از طرف دیگر اگر می بینیم که در آنجا روی این مسئله حساسیت وجود ندارد ، به خاطر آن نیست که روابط جنسی یا خشونت های جنسی در آنجا زیاد نیست ، بلکه آن قدر زیاد شده که به آن اعتنا نمی کنند .
از پرسش شما این طور استفاده می شود که فکر می کنید حجاب بانوان اختصاص به اسلام دارد در صورتی ازآثار تاریخی استفاده مىشود كه ادیان دیگر هم نوعى حجاب داشتند، منتها حجابهاى آنان با حجابهاى مسلمانان فرق داشته و حتی بنابر نقل های تاریخی سخت تر بوده است.
اما چرا اسلام این مقدار روی رعایت حجاب تاکید دارد ؟ اسلام كه يك مكتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ,از يك طرف روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفيع انساني و رستگارى را فتح نمايند و از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند ، بنابراين با حساسيت ويژه , اما واقع بينانه و لحاظ كردن طبيعت و اميال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان , قوانين و احكامى را جهت حفظ و نگه دارى فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روى وضع كرده است . از جمله آن احكام ، چگونگي ارتباط با جنس مخالف و مسئله پوشش زنان است .اينها همه به سبب اين است كه اسلام از جانب كسى براى هدايت انسان ها فرستاده شده است كه خالق فطرت وغريزه با تمامى استعدادهاى بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملى كه موجب تحريك انگيزه هاى شهوانى در جامعه گردد و به آرامش روحى و روانى و عفت عمومى صدمه وارد كند, موردتأييد اسلام نيست . اسلام مي خواهد انواع لذت هاي جنسي در محيط و درون خانواده شكل گيرد واز اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند هاي عاطفي نيز برقرار بماند و با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود .
انسان موجود اجتماعى است، جامعه بزرگى كه در آن زندگى مىكند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مىشود. پاكى جامعه به پاكى او كمك مىكند و آلودگى آن، به آلودگىاش مىافزايد روى همين اصل در اسلام با هر كارى كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است ؛زیرا گناه، همانند آتش است. هنگامى كه در نقطهاى از جامعه اين آتش روشن شود، باید بكوشيم آن را خاموش يا محاصره كنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطهاى به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسى قادر بر كنترل آن نخواهد بود .از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگىهاى خود سد بزرگى در برابر فساد است.
اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مىشكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگى به آن را ساده مىنمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي، موظف است جلوى منكرات را بگيرد.
اين به معناى تحميل به حجاب نيست بلكه نوعى واكسينه كردن جامعه در مقابل بيمارىهاى روانى و معنوى است. در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت روانى و سلامت روحی توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهى از منكر و نظارت ملى است. حاكمان اسلامي موظفاند موانع رشد فضايل انسانى را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازى براى سلامت روانى جامعه است و در زمان پيامبر و امام على (ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمىتوانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند حتى اقليتهاى مذهبى نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بودهاند.
در آيات 31 سورة «نور» و 34 و 59 سوره«احزاب» كيفيت رفتار اجتماعى زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهى از منكر مىتوان استفاده كرد كه جلوى هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاى دينى در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمىتوان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روى اعتقاد، از رشوهگرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت كه در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشورى يك سلسله دستوراتى است كه به اجبار آنها را به اجرا مىگذارند. در كشورى مثل فرانسه كه آن را مهد آزادى مىشمارند چگونه به اجبار دختران را وادار به بىحجابى مىكنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارها است نه چگونگى برخورد با آنها..
مسئله بالا بردن ظرفیت انسان ها در جای خود کاملا درست و پذیرفته و مورد تأکید اسلام است. شايد بهترين تعبير در مورد با ظرفيت بودن را قرآن كريم بيان فرموده: فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ(1) «اگر خداوند بخواهد كسى را هدايت كند، قلبش را براى پذيرش اسلام، گشاده مىكند و ظرفيت فهم اسلام و معارف و احكام آن و عمل به دستوراتش را به او عنايت مىكند و نيز دعاى پيامبر بزرگ الهى يعنى حضرت موسى (ع) چنين است: قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِى(2) خداوندا سينه مرا گشاده و ظرفيت مرا افزون فرما». اگر انسان به درستى و در سايه راهنمايىهاى اولياى الهى كه نهايت شرح صدر و سعه وجودى و ظرفيت را داشتهاند، به ارزش وجودى خود پىببرد، معناى خليفةاللهى انسان را در يابد وبفهمد كه موجودى ابدى و جاودانه است و خودش، معمارِ وجودِ خويش و سازنده سعادت و شقاوت خود مىباشد و در مقامِ عمل نيز به تدريج اين ظرفيت را با تخلّق به اخلاقى الهى در خود ايجاد نمايد ، در پرتو آن عقيده و جهانبينى و تصور درست هدف و مقصود، كمكم، سعه وجودى مىيابد و ظرفيت كوچك او گسترش مىيابد و در اثر تمرين تدريجى و تقويت اراده و تعميق اعتقادات درست و اصيل، خود را به سادگى گم نمىكند و تسلیم هواهای نفسانی نمی گردد.
پىنوشت ها :
(1)) زمر، آيه 22)
(2) طه، آيه 52)