پرسش:
1. آيا در مجلسى كه مرد حضور دارد، اگر زن با صداى بلند قرآن بخواند، اشكال دارد؟
پاسخ:
بنابر فتواى مراجع عظام، تك خوانى زن، اعم از صوت قرآن، سرود، روضه خوانى و نوحه سرايى، اگر موجب ريبه و فساد باشد و جلب توجه نامحرم كند، جايز نيست.[1]
پرسش:
2. حكم مختلط بودن زن و مرد در كلاس هاى قرآنى چيست؟
پاسخ:
اگر شركت در اين گونه كلاس ها موجب گناه (مثلاً نگاه غير شرعى يا ...) نشود، بى اشكال است؛ هرچند بهتر است كلاس ها مختلط نباشد.
مشابه چنين پرسشى از حضرت امام خمينى قدس سره سؤال شد كه تحصيل در رشته اى حلال، در كلاس هاى مختلط كه با مرد نامحرم روبه رو مى شود، چه حكمى دارد؟ فرمودند: تحصيل در رشته اى حلال، اشكال ندارد، ليكن پوشش از اجانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است.[2]
پرسش:
3. اگر در جلسه اى زن به طور ساده قرآن بخواند و مرد هم در آن جلسه باشد، آيا مرتكب گناه شده است؟ اگر خواهران در مكانى باشند و يكى از آنها قرآن بخواند و مردى هم گوش بدهد، بدون اينكه آن خواهر متوجه باشد، آيا مرد گنهكار است يا كسى كه قرآن مى خواند؟
پاسخ:
تلاوت به صورت ساده، البته در صورتى كه قصد التذاذ در بين نباشد، اشكالى ندارد، همچنين درباره بخش دوم، اگر مرد با تلذّذ گوش بدهد، مرتكب گناه شده است.[3]
پرسش:
4. قرائت زنان در اوايل اسلام چگونه بوده است؟ آيا قرائت قرآن از همان اوايل به گونه «تحقيق» از سوى زنان حرام شده است هرچند قرائت زيباتر، تأثير بيشترى داشته باشد؟
پاسخ:
تحقيق اصطلاحى در تجويد است؛ يعنى نوعى قرائت كه از نظر سرعت، كندترين نوع آن است و قرآن با كمال آرامش و آهستگى خوانده مى شود. هيچ كس چنين قرائتى را بر زنان حرام نكرده است؛ مگر آنكه عنوان حرامى بر آن منطبق شود كه توضيح آن خواهد آمد.[4]
مقصود از تحقيق در علم تجويد را چنين نوشته اند: «تحقيق» يعنى رسيدگى و اطلاع يافتن بر حقيقت چيزى و در اصطلاح تجويد، ادا كردن حقّ حرف است از مخرج مربوط، با رعايت صفات آن؛ مانند تلفظ «همزه» از مخرج خود با رعايت صفات جهر، شدّت، نبر و ... ؛ به عبارت ديگر، چون بعضى حروف در مخرج، متحد هستند ودر صفت از يكديگر ممتاز مى شوند (مانند تاء و طاء) يا در صفت با هم مشترك هستند و از جهت مخرج از يكديگر متمايز مى شوند (مانند تاء و كاف، جيم و دال، ميم و نون) بنابراين بايد حقّ هريك از حروف و صفات مربوط به آن را ادا كرد تا خللى در قرائت حاصل نشود.[5]
در شيوه قرائت قرآن، تفاوتى بين زن و مرد وجود ندارد، پس اگر قرآن به گونه اى خوانده شود كه «غنا» محسوب گردد، حرام است و فرقى نمى كند كه تلاوت كننده، زن باشد يا مرد يا نام تلاوت، «تحقيق» باشد يا چيز ديگر؛ تنها آنچه درباره زن آمده، رسيدن صداى او به گوش نامحرم يا ترس از ايجاد انحراف و فساد و مانند آن است كه بانوان بايد اين مسائل را رعايت كنند واز قرائتى كه ممكن است موجب گناه نامحرمان را فراهم كند، بپرهيزند.
نتيجه آنكه قرائت زيباى قرآن خوب است؛ اما نبايد باعث گناه و انحراف گردد؛ حتّى اين شرط بايد براى مردان لحاظ شود؛ يعنى قرائت زيباى آنان تا وقتى جايز است كه به مرحله «غنا» نرسد و اين مسئله درباره خانم ها حساس تر است.
خداوند متعال به بانوان با ايمان درباره اهميّت تأثير صداى آنان بر نامحرمان چنين مى فرمايد: «فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِى مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفًا»؛[6]پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد.
در پايان يادآور مى شويم كه بحث جواز يا عدم جواز قرآن خواندن در حضور نامحرم، بحثى فقهى است كه با توجه به اختلاف فتاوا لازم است از مرجع تقليد سؤال شود.
پرسش:
5. زنان چه گناهى دارند كه چند روز در ماه را نمى توانند با خداى خويش راز و نياز كنند و نماز بخوانند؟ چرا در ايام حيض، خواندن قرآن براى زنان مكروه است؟
پاسخ:
1. زمانى كه پذيرفتيم بنده و مطيع خدا هستيم، همين براى ما كافى است و عمل به اين وظيفه، تكليف ما است. همان شارعى كه به نماز و روزه در مواقع خاص امر كرده، اكنون مى گويد نماز را به جا نياور. ملاك، عمل به وظيفه است نه آنچه دل مى گويد؛ چنان كه روزه گرفتن فضيلت فراوانى دارد، ولى همان خداوندى كه در قرآن به مؤمنان دستور مى دهد روزه بگيرند[7] در آيه ديگرى از مؤمنان مى خواهد كه هنگام مسافرت روزه نگيرند،[8] همچنين در مورد شكسته خواندن نماز مسافر، مسئله همين گونه است؛ يعنى همان خداوندى كه به مؤمنان دستور داده است نماز بخوانند، از مسافران مى خواهد نمازشان را با شرايطى شكسته بخوانند.
2. در رساله هاى عمليه در اين هنگام اعمالى را براى خانم ها ذكر كرده اند: مستحب است زن حايض در وقت نماز، خود را تميز كند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد، تيمم كرده، در جاى نماز، رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات شود.
3. قرائت قرآن براى كسى كه در عادت ماهيانه است، اشكال ندارد؛ تنها قرائت سوره هاى سجده دار و به فتواى برخى مراجع، فقط خود آيات سجده دار جايز نيست و اين كه فقها مى فرمايند: قرائت قرآن در زمان عادت ماهيانه كراهت دارد، يعنى ثواب چنين قرائتى از قرائت قرآن در زمان پاكى، كمتر است.[9]
پرسش:
6. اگر زنانى كه عادت ماهيانه دارند در مجالسى باشند كه سوره سجده دار خوانده مى شود، وظيفه آنها چيست؟ آيا بايد سوره را بخوانند و سجده را به جا نياورند يا اصلاً نبايد هيچ كدام از آنها را انجام دهند و اگر كسى آيه سجده به گوشش رسيد، چه بايد بكند؟ آيا مرتكب گناه شده است؟
پاسخ:
زنانى كه در عادت ماهيانه هستند، نبايد حتى حرفى از سوره هايى كه سجده واجب دارند، بخوانند؛ ولى اگر آيات سجده دار را شنيدند، بايد سجده كنند و سجده كردن بر آنها واجب است و نيازى نيست كه مجالس ياد شده را ترك كنند.
اگر كسى به آيه سجده دار گوش دهد، سجده بر او واجب است.[10]
آنچه گذشت، فتواى امام امت قدس سره بود و مى توان با مراجعه به رساله توضيح المسائل، فتواى ديگر مراجع تقليد را بررسى كرد.
پرسش:
7. چرا زنان در حالت حيض نمى توانند به قرآن دست بزنند؟
پاسخ:
يكى از آداب قرآن كريم آن است كه بدن انسان بدون طهارت با آيات آن تماس پيدا نكند؛ از اين رو دست زدن انسان بى وضو يا جنب (چه مرد و چه زن) و همچنين زنان حائض به آيات قرآن، حرام است. دليل اين حكم، آيه 79 سوره واقعه و رواياتى است كه از پيشوايان معصوم عليهم السلام رسيده است. قرآن كريم مى فرمايد. «لاَّ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون»؛ جز پاكان نمى توانند به آن دست بزنند.
امام رضا (عليه السلام) مى فرمايد: قرآن را بدون طهارت مس نكن و نه در حال جنابت و ... ؛ زيرا خداى متعال مى فرمايد: «لاَّ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون».[11]
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «بدن حائض نبايد با آيات قرآن تماس پيدا كند.»[12]
پرسش:
8. چرا خواندن سوره يوسف براى زنان منع شده است؟ اگر كسى آن را بخواند، گناه محسوب مى شود؟
پاسخ:
در برخى از روايات از آموزش دادن سوره يوسف به زنان، نهى[13] و بر آموزش سوره نور تأكيد شده است؛[14] امّا در بعضى روايات عكس اين مطلب آمده است.[15] درباره چگونگى جمع بين اين دو دسته از روايات، از يك نظر مى توان چنين گفت كه قرآن براى هدايت همه انسان ها آمده و در همه آيات آن، نور و هدايت است؛ بنابراين درست نيست كه به عده اى بگويند خواندن فلان سوره گناه است و اگر احتمال سوءاستفاده يا سوء برداشت براى عده اى وجود داشته باشد، اين درباره همه آيات صدق مى كند.
قرآن كتاب هدايت مردم است و هر كس به اندازه اى كه مى خواند و به آن عمل مى كند، از هدايت آن بهره مند مى شود و در اين مسئله، فرقى بين زن و مرد يا بين سوره يوسف با ديگر سوره ها نيست؛ بنابراين رواياتى كه زنان را از خواندن سوره يوسف منع مى كند، معتبر نيست.
وجه جمع ديگر بين روايات اين است كه بگوييم: با توجه به مباحثى كه در سوره يوسف (عليه السلام) آمده (مانند فريفته شدن زليخا و آوردن يوسف به اتاق خلوت و دربسته، كام خواهى، حيله گرى و انداختن گناه به گردن حضرت يوسف و ...) ممكن است اين مطالب براى برخى از زنان فتنه ساز باشد؛ از اين رو شايسته است ديگر سوره هاى قرآن به زنان آموزش داده شود؛ چنانكه در روايت مرفوعه اى (حديثى كه نام برخى از راويان آن حذف شده) از اميرمؤمنان آمده است: سوره يوسف (عليه السلام) را به زنان تان نياموزيد و آن را براى شان نخوانيد؛ زيرا در آن [امكان] فتنه وجود دارد.[16]
نتيجه آن كه خواندن اين سوره براى دختران و زنان جوانى كه ممكن است دچار لغزش شوند، مناسب نيست؛ ولى براى ساير زنان مناسب است.
پرسش:
9. خواندن كدام سوره به زنان سفارش شده است؟
پاسخ:
سوره نور بيشتر سفارش شده است؛ چون آياتى در آن است كه زنان بيشتر در معرض ابتلا به آن هستند؛ از جمله: تهمت ارتباط با نامحرم، نسبت ناروا زدن بدون اينكه هيچ شاهدى وجود داشته باشد و براساس شنيده ها حكم كردن، بحث حجاب و گفت وگو با نامحرم و ... . اين مسائل بين زنان و مردان، مشترك است؛ اما زنان بيشتر به آن مبتلا مى شوند؛ به همين جهت به آنها توصيه شده است كه اين سوره را بيشتر بخوانند؛ اما بايد به اين نكته توجه داشت: كسانى كه مى خواهند به بصيرت برسند و راه خود را بيابند و آنها كه مى خواهند از هدايت قرآن بهره مند شوند، بايد به تمامى قرآن توجه داشته باشند نه اينكه تنها به يك سوره اكتفا كنند.[17]
[1] . آيه اللّه مكارم شيرازى، استفتائات جديد، ج 1، ص 148 و 226؛ توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 779.
[2]. رساله مراجع، ج 2، ص 676.
[3] . اقتباس از استفتائات حضرت امام رحمه الله، محمد وحيدى؛ به نقل از: احكام بانوان، ص 24 ـ 28.
[4] . ناصر زارعى، زينه القرآن، ص 99.
[5]. حسن بيگلرى، سرّ البيان فى علم القرآن، ص 212.
[6] . سوره احزاب، آيه 32.
[7] . سوره بقره، آيه 183.
[8] . سوره بقره، آيه 185.
[9] . ر.ك: توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 225 ـ 228، 275 و 282.
[10] . توضيح المسائل امام رحمه الله، مسئله 1093.
[11] . ر.ك: الحويزى، تفسير نورالثقلين، ج 7، ص 254؛ تفسير نمونه، ج 23، ص 271.
[12] . ر.ك: الحر العاملى، وسائل الشيعه، ج 2، ص 343.
[13] . تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 333.
[14] . تفسير نمونه، ج 9، ص 297.
[15] . ر.ك: تفسير نمونه، ج 9، ص 197؛ تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 333.
[16] . كافى، ج 5، ص 516؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 177.
[17] . ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، گروه مترجمان، ج 12، ص 155.
منبع: http://maarefquran.com