1. مریم
  2. اعتقادات و کلام
  3. پیر, 18 نومبر 2013
  4.  Subscribe via email
سلام وخسته نباشید
میخوام لطفا برای این چندسوال سندیت بیارید که درست نبودنشو نشون بده.ممنون
1. اینکه میگن (اجرت باامام حسین ع)مگه نعمت ازخدانیست؟پس چرا اجرازخدانخوایم؟
2. آیا امامان ومعصومین نیازبه بخشش خدا دارند؟مگر نه اینکه معصوم وبری ازخطان.پس حکمت وجود ادعیه امامان چیه؟مثلا صحیفه سجادیه.واگر دارای خطا هستن پس چطور شفاعت خواهند کرد؟
3. آیا آیه ای مبنی براینکه مردگان درقبر صدای زنده ها رانمیشنوند هست؟اگر نیست پس عالم خواب و خیرات برای مردگان وزیارت قبور .........................؟
باتشکرازسایت خوبتون
Comment
There are no comments made yet.
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
با سلام ادب
ممنونم از شما.
در جواب سوال اول عرض کنم اینکه ما می گوییم اجرت با امام حسین به این معنی نیست که امام حسین علیه السلام مستقیما و بدون دخالت خدا بخواهد اجر و پاداشی به محبانش دهد بلکه به این معنی می باشد چون شخصی خدمتی کرده امام حسین به اذن خدا به این شخص خیر و برکتی و مقامی از طرف خدا خواهد داد.
اینجا امام حسن علیه السلام واسطه است و چون نزد خدا آبرو دارد می تواند تخفیف بیشتری بگیرد و خدا هم اختیاراتی خواهد داد که دستگیری کند.
کمک خواستن و استمداد در کارها، از غیر خداوند متعال اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقل در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مسقل و بی نیاز از قدرت خداوند بدانیم شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند متعال و عنایت ویژه خداوند متعال به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.
بر این اساس چون ما ائمه (ع) را بندگان خالص خداوند و در درجه بالای اخلاص و عبودیت نسبت به خداوند متعال می دانیم و همه ارزش، احترام، توانایی و قدرت آنان را نیز ناشی از همین قرب آنان به مقام ربوبی و در اثر بندگی خالصانه آنان می دانیم، استمداد و درخواست کمک از آنان، توسل به آنان و گفتن اذکاری مانند " أجرت با امام حسین " و "یا علی مدد" و "یا علی ادرکنی" را خالی از هر گونه شرک و کفر می دانیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 1
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
اما جواب سوال دوم:
1ـ توبه و استغفار هميشه به معناى بازگشت از گناه نيست بلكه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را كه همراه با اعتراف به ناتواني خود از به جا آوردن حقّ بندگي است ، شامل مى‏شود. از اين رو توبه و استغفار به خودى خود، يكى از عبادت‏هاى بزرگ و از مصاديق بارز تعظيم خداست و هيچ دلالتي بر گناهكار بودن استغفار كننده ندارد. بلكه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ايمان و شرط بندگي است و آنكه مداومت بر استغفار نداشته باشد در منطق قرآن كريم و اهل بيت (ع) نه تنها نمي تواند امام يا نبي باشد بلكه حتّي مومن حقيقي هم نيست. امام صادق (ع) فرمودند: «الاستغفار، و قول « لا إله إلّا اللّه» خير العبادة : استغفار و قول لا إله إلّا اللّه بهترين عبادت است» و رسول اللّه (ص) فرمودند:«خير الدّعاء الاستغفار : بهترين دعاها استغفار است». خداوند متعال نيز در قرآن كريم ، مؤمنان راستين را چنين توصيف مى‏كند:«الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ : آنان شكيبايان ، راستگو ، فرمانبرداران ، انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرگاهان هستند.» ( آل عمران:17) .و در جاى ديگر مى‏فرمايد: «كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ : شبانگاه اندكى مى‏آرَمَند و سحرگاهان به استغفار مى‏پردازند» (ذاريات:17). اگر استغفار اينان از گناه بود نبايد آن را به سحرگاهان مي انداختند بلكه از پس گناه بايد استغفار مي نمودند ؛ لكن استغفار شبانه ي اينها جزء عبادتهاي دائمي آنهاست.
2ـ استغفار و توبه ، داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه ي گنهكاران، از گناه و توبه اهل انس با عبادت ، از ترك مستحبّ ؛ و توبه اهل انس با معبود ، از غفلت آني از ياد خداست. امّا توبه و استغفار اولياى الهى و معصومان، نه از گناه شرعي است و نه از غفلت آني از خدا ، بلكه توبه از اين است كه بي اذن خاصّ خدا توجّه به وسائط فيض داشته باشند ؛ لذا حضرت يوسف (ع) وقتي بدون فرمان خاصّ خدا ، كسي را واسطه قرار داد تا بي گناهي خود را به گوش حاكم مصر برساند خود را گناهكار محسوب داشت و با تضرّع ، دست به توبه برداشت ؛ در حالي كه اين كار گناه شرعي نيست و چه بسا براي افراد عادي واجب باشد ؛ امّا با شأن حضرت يوسف سازگار نبود. امّا براي چهارده معصوم توبه و استغفار از هيچكدام اين امور معني ندارد ؛ و شأن اين بزرگواران برتر از آن است كه بي اذن خاصّ خدا دست به كاري زنند. استغفار اين خلفاي تامّ الهي از توجّه به كثرت خلقي در مقام انجام وظيفه ي تبليغ دين است. امام صادق (ع) فرمودند:« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- كُلَّ يَوْمٍ سَبْعِينَ مَرَّةً مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ : همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه می نمود بدون هیچ گناهی.»( بحار الأنوار ، ج‏44 ،ص275) رسول خدا نیز فرمودند:« إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِينَ مَرَّة : همانا ابری بر قلبم می نشیند و من هر روز هفتاد بار استغفار می کنم.»(بحار الأنوار ، ج‏25،ص 204 ) باز امام صادق (ع) فرمودند: «إن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله كان لا يقوم من مجلس و إن خفّ حتّى يستغفر اللّه عزّ و جلّ خمسا و عشرين مرّة : رسول خدا (ص) همواره چنين بود كه هيچ گاه از مجلسي بر نمي خواست ـ اگر چه مجلسي كوتاه ـ مگر اينكه بيست و پنج بار استغفار مي نمود » (تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم، ج‏4، ص: 60)
یعنی حضرت خاتم الانبیاء (ص) دائماً نور وجه حضرت احدیّت را بی واسطه مشاهده می نمودند ؛ لکن گاه به هنگام مجالست با مردم و تبليغ دين ، وجود خلق یا وجود خود آن حضرت ، حجاب آن نور می شد و همانگونه که نور خورشید از پشت ابر دیده می شود آن حضرت نیز نور خدا را در حجاب خلق می دیدند ؛ لذا هفتاد بار استغفار می نمودند تا آن حالت برطرف شود. امام خمينى‏ ـ قُدّس سرّه ـ در شرح اين گونه احاديث مى‏نويسد: «اولياى خدا همواره انقطاع به سوى خدا دارند؛ ولى به جهت مأموريت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم كثرات، توجّه به حضرت حق مى‏كنند و همين، نزد آنان كدورت محسوب شده و براى زدودنش استغفار مى‏كنند. » (صحيفه نور، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نيز همان، ج 19، ص 120)
3ـ توبه و استغفار و استغاثه ی دائمى پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امامان‏ ـ عليهم السلام ـ در پيشگاه خدا ، نقش عملى را در تربيت امّت نيز دارد و به ديگران مى‏آموزد كه چگونه در پيشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‏اى از اعمال نيك ، مغرور نگشته و به خاطر اعمالي كه هيچ در خور خداوندي خدا نيست خود را از خدا طلبكار ندانند و همواره خود را در به جا آوردن حقّ بندگي خدا قاصر و مقصّر بدانند كه اين عالي ترين اعتراف به عظمت بي منتهاي حضرت پروردگار است. آيا كسى كه ناله‏ها و گريه‏ها و اطاعت و بندگى (اميرمؤمنان‏(عليه السلام)) را ببيند و بشنود، با خود نمى‏گويد: او كه يك لحظه ی عمرش برتر از عبادت ثقلين است، اين چنين توبه مى‏كند؛ پس من حقير چگونه به خود ببالم و از خدا به خاطر کمی تلاشم عذرخواهى نكنم!؟ وقتی آن تجسم عبادت و بندگی می گوید: « آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِيق : آه از کمی توشه و وحشت راه » (بحار الأنوار ، ج‏75 ،ص23) ، پس ما افراد عادی چگونه می توانیم خود را نیکوکار و عبد خالص خدا بدانیم. آری این درس است که ما خود را به خاطر چند عمل شکسته و بسته طلبکار خدا ندانیم. و البته باید توجّه داشت که اینگونه رفتارهای ائمه (ع) ، نمایش تربیتی نیست ؛ بلکه آنان حقیقتاً خود و اعمالشان را در برابر خدا اندک و نارسا می دیدند ؛ چرا که هر کاری هر اندازه بزرگ ، باز در خور عظمت خدا نیست.
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 2
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
و جواب سوال سوم:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُونَ»؛ «هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندار؛ بلكه زنده اند؛ نزد پروردگارشان، روزى داده مى شوند. به آن چه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند و براى كسانى كه از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته اند، شادى مى كنند كه نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى شوند».
در تفسیر نمونه مردم را سه گروه کرده است: گروهى مؤمنان خالص، گروهى كافران خالص، و گروهى متوسط و مستضعفند.
جهان برزخ مخصوص گروه اول و دوم است اما گروه سوم در یك نوع حالت بی خبرى، عالم برزخ را طى مى كنند.(1)
همچنان كه برخى در دنیا به علت نداشتن نور ایمان و تأثیرگذار نبودن در هدایت و رشد دیگران، مردگانى متحرك هستند، پس از مرگ نیز برخى گرفتار عذاب برزخى اند و برخى در بى خبرى اند؛ تا دوره برزخ آنان سپرى شود و در صحنه قیامت، محشور شوند و تنها مؤمنان و پاك دلان هستند كه در دنیا و برزخ، داراى «حیات واقعى» هستند و از حال اهل دنیا، باخبرند و با اهل برزخ، ارتباط دارند و با آنان، گفت وگو مى كنند.
از این رو، از نگاه قرآن، تنها كسانى كه داراى قلب سلیم و حق پذیر هستند، داراى حیات واقعى خواهند بود و هر چقدر نور ایمان در آنها بیشتر باشد از حیات و قدرت بیشتری در دنیا ، آخرت و برزخ برخوردارند ؛ اما مشركان و كافرانى كه در تاریكى و بى خبرى فرو افتاده اند، مردگان متحركى بیش نیستند.
پس، حساب پیامبر و مردان خدا از دیگران جدا است، آنها همانند شهداء (بلكه در صف مقدم بر آنان ) قرار دارند و زندگان جاویدند، و به مصداق احیاء عند ربهم یرزقون از روزی هاى پروردگار بهره می گیرند و به فرمان خداوند ارتباط خود را با این جهان حفظ مى كنند، همانگونه كه در این جهان مى توانند با مردگان - همچون كشتگان بدر - ارتباط برقرار سازند.
روى همین جهت در روایات فراوانى كه در كتب اهل سنت و شیعه آمده است مى خوانیم : پیامبر و امامان سخن كسانى را كه از دور و نزدیك بر آنها سلام مى فرستند، مى شنوند، و به آنها پاسخ مى گوید، و حتى اعمال امت را بر آنها عرضه مى دارند.
قابل توجه این كه ما مأموریم كه در تشهد نماز سلام بر پیامبر بفرستیم و این اعتقاد همه مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت است، چگونه ممكن است او را مخاطب سازیم به چیزى كه هرگز آن را نمى شنود؟! با توجه به مقدمات فوق می توان گفت که؛ پیامبر و امامان صدای ما را می شنوند و پاسخ می دهند و سخن گفتن به این بزرگواران اصلا کار گزافی نیست.
1. تفسیر نمونه ،ج 18 ، ص 234-235.
اللهم عجل لولیک الفرج
Comment
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 4
Accepted Answer Pending Moderation
0
Votes
Undo
عالی بود ممنون.مجاب شدم که چجوری جواب دیگرانو بدم.
Comment
خواهش میکنم
There are no comments made yet.
  1. more than a month ago
  2. اعتقادات و کلام
  3. # 5
  • Page :
  • 1


There are no replies made for this post yet.
Be one of the first to reply to this post!