احادیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

منابع حدیثی اهل سنت مملو از روایاتی است که فضائل امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام را بیان کرده اند. آنچه در زیر از نظر می گذرانید چهل حدیث برگزیده نبوی از این منابع در باره فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام است که به مناسبت عید سعید غدیر برای خوانندگان محترم نقل می کنیم:

 1. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: عليّ باب علمي ومبين لأمتي ما أرسلت به من بعدي، حبّه إيمان وبغضه نفاق.  (اللئالي سيوطي : ج1 ص173)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: على ـ عليه السلام ـ دروازه دانش من است و پس از من پيام هاى مرا براى امّتم تبيين مى كند. دوستی با او ایمان و دشمنی با او نفاق است.

 2. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: أقدم أُمتي سلماً و أكثرهم علماً و أصحهم ديناً و أفضلهم يقيناً وأكملهم حلماً وأسمحهم كفاً وأشجعهم قلباً علي، وهو الإمام على أُمتي.  (ينابيع المودة قندوزي حنفي : ص76)
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ پيشتازترين در مسلمان شدن و پربهره ترين در علم و خالص ترين در دين و برترين در يقين و كاملترين در بردباري و بخشنده ترين و پردل ترين امت من است و او امام و پيشواي امت (پس از من) است.

   3. عن أبي أيوب الأنصاري قال: إن فاطمة أتت في مرض أبيها . و بكت، فقال رسول الله صلى الله عليه واله: يا فاطمة! إن لكرامة الله إياك، زوّجتك من هو أقدمهم سلماً وأكثرهم علماً وأعظمهم حلماً، إن الله عز وجل اطلع إلى أهل الأرض اطلاعة، فاختارني منهم فبعثني نبياً مرسلاً، ثم اطلع اطلاعة فاختار منهم بعلك، فأوحى إليّ أن أزوجه إياك وأتخذه وصياً. (ينابيع المودة : ص93)
ابو ايوب انصاري روايت مي كند كه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در بيماري پدرش رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ به عيادت ايشان آمد و گريست. پيامبر به فاطمه فرمود: به خاطر كرامتي كه خداوند براي تو قائل شده است، من كسي را كه پيشتازترين امت در اسلام آوردن و فزون ترين آنها در علم و بلند مرتبه ترين آنها در حلم است (يعني علي عليه السلام) به ازدواج تو در آوردم. خداوند ـ عز و جل ـ به اهل زمين نظر افكند و از ميان آنها من را به عنوان پيامبر مرسل بر انگيخت. بار ديگر نظر اقكند و شوهر تو را برگزيد و به من وحي كرد كه او را به ازدواج تو در آورم و نيز به عنوان جانشين خويش برگزينم.

   4. عن جابر بن عبد الله قال: كنا عند النبي صلى الله عليه واله، فأقبل عليّ فقال رسول الله: قد أتاكم أخي، ثم التفت إلى الكعبة فمسها بيده ثم قال: والذي نفسي بيده إن هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامة، ثم قال: إنه أولكم إيماناً معي و أوفاكم بعهد الله و أقومكم بأمر الله و أعدلكم بالرعية و أقسمكم بالسوية وأعظمكم عند الله مزية، قال فنزلت: إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أُولئك هم خير البرية (بيّنة:7) قال: فكان الصحابة إذا اقبل عليّ قالوا: قد جاء خير البرية. (ينابيع المودة : ص74)
جابر بن عبدالله انصاری روایت مي كند: نزد رسول خدا  ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ نشسته بودیم که علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ آمد. رسول خدا فرمود: برادرم نزد شما آمده، سپس رو به کعبه نموده و آن را با دست خود لمس كرد و فرمود: به پروردگار این خانه سوگند که علي و شیعیان او در روز قیامت رستگار هستند. سپس فرمود: او پیش از همه شما همراه من به خدا ایمان آورده و با وفاترین شما در عمل به پیمان خدا و استوارترین شما برای اجرای حکم خدا و عادل¬ترین شما در ميان مردم و منصف¬ترین شما در رعایت مساوات و بزرگترین شما نزد خدا به جهت مرتبت و منزلت است. جابر گوید: آن گاه این آیه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ هُمْ خَيرُْ الْبرَِيَّه»(آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، بهترين آفريدگانند)
جابر گوید: هرگاه امیرالمؤمنین علیه السّلام بر جمع صحابه وارد می شد، می گفتند: خير البريه آمد.

 5. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: إن الله تبارك وتعالى اصطفاني واختارني وجعلني رسولاً وأنزل عليّ سيد الكتب، فقلت: إلهي، وسيدي! إنك أرسلت موسى إلى فرعون فسألك أن تجعل معه أخاه هارون وزيراً، يشد به عضده و يصدق به قوله، و إني أسألك يا سيدي و إلهي، أن تجعل لي من أهلي وزيراً تشد به عضدي، فاجعل لي علياً وزيراً وأخاً، واجعل الشجاعة في قلبه وألبسه الهيبة على عدوه، وهو أول من آمن بي و صدقني، وأول من وحد الله معي، و إني سألت ذلك ربي عزوجل فأعطانيه، فهو سيد الأوصياء، اللحوق به سعادة و الموت في طاعته شهادة، و اسمه في التوراة مقرون إلى اسمي، و زوجته الصديقة الكبرى ابنتي، و ابناه سيدا شباب أهل الجنة ابناي، وهو وهما و الأئمة من بعدهم حجج الله على خلقه بعد النبيين، و هم أبواب العلم في أُمتي من تبعهم نجا من النار، و من اقتدى بهم هدي إلى صراط مستقيم، لم يهب الله محبتهم لعبد إلا أدخله الله الجنة. (ينابيع المودة: ص74 )
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی مرا برگزید و اختیار نمود و رسول گردانید و سیّد کتاب ها را بر من نازل فرمود، پس عرض کردم: ای خدا و سیّد و معبود من، تو موسی را به سوی فرعون فرستادی و او از تو درخواست نمود که برادرش هارون را با او همراه کنی تا وزیرش باشد و بازویش را بدو قوی گردانی و سخن او را به وی تصدیق کنی، من نیز ای خدا و سرورم از تو می خواهم از خاندانم وزیری برای من قرار دهی که بازوی مرا بدو قوی گردانی! پس علی را وزیر و برادر من قرار ده و شجاعت را در دل وی افکن و در برابر دشمنش با هيبت گردان و او نخستین کسی است که به من ایمان آورده تصدیقم نمود و اولین کسی است که به همراه من خدا را به یکتایی می پرستید.
 من او را از پروردگارم عزّوجل در خواست نمودم و او وی را به من عطا فرمود. او سیّد اوصیاست و همراهي با او سعادت، و مرگ در راه فرمانبرداریش شهادت است و در تورات نامش مقرون نام من است و همسرش صدّیقه کبری دخت من است و دو پسرش دو سرور جوانان اهل بهشت پسران منند، او و آن ها و امامان بعد از ایشان حجّت های خدا بر خلق او پس از پیامبرانند و آن¬ها دروازه¬های علم در اُمّت منند، هرکس دنباله رو آن ها باشد از آتش نجات می یابد و آن که به ایشان اقتدا کند، به سوی صراط مستقیم رهنمون گردد، و خدای عزّوجل مهر آن ها را در دل بنده ای نیندازد مگر اینکه او را وارد بهشت کند.

 6. قال رسول الله صلي الله عليه و آله لعلي: أنت أول من آمن بي وأنت أول من يصافحني يوم القيامة وأنت الصديق الأكبر وأنت الفاروق الذي يفرق بين الحق والباطل وأنت يعسوب المسلمين والمال يعسوب الكفار.  (ينابيع  المودة: ص73)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ خطاب به اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود: تو اولين كسي بودي كه به من ايمان آوردي و اولين كسي هستي كه در روز قيامت با من مصافحه خواهي كرد. تو صدّيق اكبر و فاروقي هستي كه حق را از باطل جدا مي كني. تو پيشواي مؤمنان و مال پيشواي كافران است.

 7. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: يا علي! أنت صاحب حوضي وصاحب لوائي، وحبيب قلبي ووصيي ووارث علمي، وأنت مستودع مواريث الأنبياء من قبلي، وأنت أمين الله على أرضه، وحجة الله على بريته، وأنت ركن الإيمان وعمود الإسلام، وأنت مصباح الدجى ومنار الهدى، والعلم المرفوع لأهل الدنيا. يا علي! من اتّبعك نجا ومن تخلف عنك هلك، وأنت الطريق الواضح والصراط المستقيم، وأنت قائد الغر المحجلين ويعسوب المؤمنين، وأنت مولى من أنا مولاه، وأنا مولى كل مؤمن ومؤمنة، لايحبك إلاّ طاهر الولادة، ولا يبغضك إلاّ خبيث الولادة، وما عرجني ربي عزوجل إلى السماء وكلمني ربي إلاّ قال: يا محمد اقرأ علياً مني السلام، وعرِّفه أنه إمام أوليائي، ونور أهل طاعتي، وهنيئاً لك هذه الكرامة. (ينابيع  المودة: ص158)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ به علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ فرمود: یا علی، تو صاحب حوض و پرچمدار منی و محبوب دل و وصيّ و وارث علم منی، و تو خزانه میراث پیامبران از سوي من و امین خدا بر روی زمین وی هستی و حجّت خدا بر خلق اویی و تو رکن ایمان و ستون (خيمه) اسلام و چراغ شب دیجور و مناره هدایتی و تویی آن پرچم برافراشته برای اهل دنیا؛ هر که از تو پیروی کرد نجات یافت و آن که از تو باز ماند هلاک گشت، و تو آن راه روشن و صراط مستقیمی، و تو جلودار رو سپیدان و بزرگ مؤمنانی، و تو مولای هرکسی هستی که من مولای اویم و من مولای هر مرد و زن مؤمنم، جز پاکیزه زاد تو را دوست نمی¬دارد و جز پلید زاد از تو نفرت ندارد، و هرگز پروردگارم مرا به آسمان نبُرد و با من سخن نگفت مگر اینکه به من فرمود: ای محمّد، سلام مرا به علی برسان و آگاهش کن که او پیشوای اولیای من و نور اهل طاعت من است، پس ای علی، این کرامت بر تو گوارا باد !

    8.  قال رسول الله صلى الله عليه واله: نزل جبرائيل صبيحة يوم فرحاً مستبشراً وقال: قرت عيني بما أكرم الله أخاك ووصيك وإمام أُمتك عليّ بن أبي طالب! قلت: وبما أكرم الله أخي؟ قال: باهى الله سبحانه بعبادته البارحة ملائكته وحملة عرشه وقال: يا ملائكتي! انظروا إلى حجتي في أرضي كيف عفر خده في التراب تواضعاً لعظمتي، أُشهدكم أنه إمام خلقي ومولى بريتي. (ينابيع  المودة: ص92)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: يك روز صبح جبرئیل نزد من فرود آمد و گفت: به آنچه خداوند در حقّ برادر و وصیّ تو و امام امّتت علی بن ابیطالب اکرام فرمود چشمانم روشن شد. گفتم: پروردگار، برادرم را به چه چیز اکرام بخشید؟ گفت: با عبادتی که دیشب انجام داد بر فرشتگان و حاملان عرشش، مباهات و افتخار کرد. و فرمود: ای فرشتگانم! به حجّت من (پس از پیامبرم) در زمین بنگرید که چگونه صورتش را برای اظهار فروتنی در مقابل عظمتم به خاک مالید. شما را گواه می¬گیرم که او امام مخلوقاتم و مولای آفریدگانم است.

    9. قال رسول الله صلى الله عليه واله: يا علي! أنت أخي وأنا أخوك، أنا المصطفى للنبوة وأنت المجتبى للإمامة، أنا وأنت أبوا هذه الأمة، وأنت وصيي و وارثي وأبو ولدي، أتباعك أتباعي وأولياؤك أوليائي وأعداؤك أعدائي، وأنت صاحبي على الحوض، وصاحبي في المقام المحمود، وصاحب لوائي في الآخرة، كما أنت صاحب لوائي في الدنيا، لقد سعد من تولاك وشقي من عاداك، وإن الملائكة لتتقرب إلى الله بمحبتك وولايتك، وإن أهل مودتك في السماء أكثر من أهل الأرض! يا علي أنت حجة الله على الناس بعدي، قولك قولي، أمرك أمري، نهيك نهيي، وطاعتك طاعتي ومعصيتك معصيتي، وحزبك حزبي حزب الله، ثم قرأ «ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون» (مائدة : 56.)  (ينابيع  المودة : ص146- 147)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: علی! تو برادر منی و من برادر توام، من برای نبوّت برگزیده شده¬ام و تو برای امامت انتخاب شده ای، من و تو پدران این اُمّت هستیم، ای علی، تو وصی و جانشین، وزیر، وارث و پدر فرزندان منی، شیعه تو شیعه من است و یاران تو یاران منند و دوستدارانت دوستداران منند و دشمنان تو دشمنان منند. ای علی، فردای قیامت، تو در کنار حوض کوثر همراه منی و تو در مقام ستوده همراه منی و تو پرچمدار من در آخرتی همان¬طور که در دنیا پرچمدار من هستی. خوشبخت کسی است که ولایت تو را پذیرفته باشد و بدبخت آن ¬که با تو به دشمنی برخاست، و قطعاً فرشتگان با محبّت و ولایت تو به خداوند ـ عز و جل ـ تقرّب می¬جویند، به خدا سوگند که دوستداران تو در آسمان بیشتر از زمین است. ای علی، تو بعد از  من حجّت خدا بر مردم هستي، سخن تو سخن من و فرمان تو فرمان من است و نهي تو نهي من و اطاعت از تو اطاعت من است، نافرمانی تو نافرمانی من و حزب تو حزب من است و حزب من حزب خداست، سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند: «وَ مَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُون‏» (مائده : 56)(و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‏اند ولىّ خود بداند [پيروز است، چرا كه‏] حزب خدا همان پيروزمندانند)

10. حدثنا عمرو ابن ميمون، قال: إني لجالس إلى ابن عباس إذ أتاه تسعة رهط فقالوا: يا أبا عباس إما أن تقوم معنا وإما أن يخلونا هؤلاء، قال: فقال ابن عباس: بل أقوم معكم، قال وهو يومئذ صحيح قبل أن يعمى، قال: فابتدءوا فتحدثوا فلا ندري ما قالوا، قال فجاء ينفض ثوبه ويقول أف وتف وقعوا في رجل له عشر: وقعوا في رجل قال له النبي صلى الله عليه واله: لأبعثن رجلا لايخزيه الله أبدا يحب الله ورسوله، قال: فاستشرف لها من استشرف، قال: أين علي؟ قالوا: هو في الرحل يطحن، قال: وما كان أحدكم ليطحن، قال: فجاء و هو أرمد لايكاد يبصر، قال: فنفث صلى الله عليه واله في عينيه ثم هز الراية ثلاثا فأعطاها إياه فجاء بصفية بنت حيي. قال: ثم بعث صلى الله عليه واله فلانا بسورة التوبة فبعث عليا خلفه فأخذها منه قال: لايذهب بها إلا رجل مني وأنا منه.  قال و قال صلى الله عليه واله لبني عمه: أيكم يواليني في الدنيا والآخرة، قال: وعلي معه جالس فأبوا، فقال علي: أنا أواليك في الدنيا والآخرة، قال صلى الله عليه واله: أنت وليي في الدنيا والآخرة، قال فتركه ثم أقبل على رجل منهم فقال أيكم يواليني في الدنيا والآخرة، فأبوا، قال فقال علي: أنا أواليك في الدنيا والآخرة، فقال صلى الله عليه واله :أنت وليي في الدنيا والآخرة. قال: وكان أول من أسلم من الناس بعد خديجة. قال: وأخذ رسول الله صلى الله عليه واله ثوبه فوضعه على علي و فاطمة و حسن و حسين فقال: إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا (احزاب: 33)  قال: وشرى علي نفسه لبس ثوب النبي صلى الله عليه واله ثم نام مكانه، قال: وكان المشركون يرمون رسول الله فجاء أبو بكر وعلي نائم، قال و أبو بكر يحسب أنه نبي الله، قال فقال: يا نبي الله، قال فقال له علي: إن نبي الله قد انطلق نحو بئر ميمون فأدركه، قال فانطلق أبو بكر فدخل معه الغار، قال: وجعل علي يرمى بالحجارة كما كان يرمى نبي الله وهو يتضور قد لف رأسه في الثوب لا يخرجه حتى أصبح ثم كشف عن رأسه، فقالوا: إنك للئيم كان صاحبك نرميه فلا يتضور وأنت تتضور و قد استنكرنا ذلك.  قال و خرج بالناس في غزوة تبوك قال فقال له علي: أخرج معك؟ قال فقال له نبي الله صلى الله عليه واله : لا، فبكى علي، فقال له: أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنك لست بنبي إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي. قال: وقال له رسول الله صلى الله عليه واله: أنت وليي في كل مؤمن بعدي. وقال: سدوا أبواب المسجد غير باب علي، فقال: فيدخل المسجد جنبا وهو طريقه ليس له طريق غيره. قال وقال صلى الله عليه واله: من كنت مولاه فإن مولاه علي. ( مسند احمد: ج1 ص331 )
مسند احمد بن حنبل از عمرو بن میمون روايت كرده است که گفت: من در کنار ابن عباس نشسته بودم که گروهی نُه نفره نزد وی آمده و گفتند: ای ابن عباس، یا با ما بیا و یا اینکه ما را تنها بگذارید. ابن عباس گفت: من با شما خواهم آمد. راوی گوید: و در آن روز وی سالم بود و هنوز نابینا نشده بود. راوی گوید: سپس آن ها با هم به گفتگو پرداختند بی¬آنکه بدانیم باهم چه گفته اند. سپس ابن عباس در حالی آمد که پیراهن خویش را می تکاند و می گفت: اُف و تف بر آنان که به مردی ناسزا می گویند و خرده می گیرند که از ده خصلت برخوردار است. از مردی عیب جویی می کنند که پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ در باره وی فرمود: «مردی را روانه میدان جنگ می¬کنم که خداوند هرگز خوارش نخواهد ساخت، خدا و رسول او را دوست می¬دارد.» پس خیلی¬ها امید داشتند خود از این شرافت برخوردار شوند، فرمود: علی کجاست؟ عرض کردند: در آسیاب مشغول آرد درست کردن است. فرمود: آیا در میان شما کسی نبود که آرد درست کند؟ راوی گوید: پس علی که از چشم درد رنج می¬برد و تقریباً چیزی را نمی¬دید، آمد. راوی گوید: پس رسول خدا از آب دهان خود بر چشمان وی ماليد، سپس پرچم را سه بار به اهتزاز در آورده، آن را به علی علیه السّلام داد و با همسرش صفيه بازگشت.
ابن عباس گوید: سپس فلانی (ابوبكر) را با سوره توبه فرستاد تا آن را ابلاغ کند، لیکن علی علیه السّلام را در پی وی فرستاد که آن را از او گرفته و خود مأموریت را انجام دهد و به علی فرمود: «این سوره را کسی جز من یا مردی که او از من باشد و من از او، نباید ابلاغ کند»
گوید: و به عموزادگانش فرمود: کدام یک از شما دوست و همراه من در دنیا و آخرت خواهید بود؟ و در آنجا علی علیه السلام با آن¬ها نشسته بود اما همه از پاسخ دادن امتناع کردند، سپس علی علیه السّلام عرض كرد: من در دنیا و آخرت دوست و همراه شما خواهم بود. اما پیامبر توجهی به وی نفرمود، پس رو به یکی از آن¬ها کرده و فرمود: کدام یک از شما دوست و همراه من در دنیا و آخرت خواهد بود؟ همه امتناع کردند، پس علی علیه السّلام عرض کرد: من در دنیا و آخرت دوست و همراه شما خواهم بود، آن¬گاه پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: تو دوست و همراه من در دنیا و آخرت هستی.
گوید: و او نخستین کسی از میان مردم بود که بعد از خدیجه اسلام آورد.
گوید: و رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـجامه خود را گرفته و روی علی، فاطمه، حسن و حسین ـ صلوات الله علیهم ـ انداخته، سپس فرمود: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.)
گوید: و علی علیه السلام جانِ خود را با خدا معامله کرد، جامه پیامبر را بر تن نمود سپس در جای وی خوابید؛ مشرکان قصد رسول خدا را داشتند. پس در حالی که علی خوابیده بود، ابوبکر آمد در حالی که گمان می¬کرد او پیامبر خداست؛ پس علی علیه السّلام به وی فرمود: پیامبر به طرف چاه میمون رهسپار گشته، خود را به وی برسان؛ پس ابوبکر روانه گشت و با پیامبر وارد غار گردید. و مشرکان شروع کردند به پرتاب سنگ به طرف علی همان طور که به سوی پیامبر پرت می¬کردند و علی نیز بر خود می¬پیچید در حالی که سرخود را تا صبح پنهان کرده بود و آن را بیرون نمی آورد و چون صبح شد سر خود را بیرون آورد، پس مشرکان به وی گفتند: به راستی که تو پستی، دوست تو را سنگ می¬زدیم بر خود نمی پیچید لیکن چون تو بر خود می¬پیچیدی این کار بر ما غریب بود.
گوید: و مردم عازم جنگ تبوک شدند، پس علی علیه السّلام به پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ عرض کرد: با شما بیایم؟ پس نبی خدا به وی فرمود: نه، پس علی بگریست. پیامبر به وی فرمود: آیا خوشنود نمی-شوي که نزد من منزلت هارون از موسی را داشته باشی با این تفاوت که تو پیامبر نیستی؟ نمی¬توانم بروم مگر اینکه تو را جانشین خود (بر مدینه) کرده باشم.
گوید: و رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ به وی فرمود: تو پس از من ولیّ هر مرد و زن مؤمنی هستی.
گوید: و درِ خانه¬هایی را که به مسجد باز می¬شدند بست مگر درِ خانه علی علیه السّلام را و علی تنها کسی بود که می¬توانست در حال جنابت از مسجد النبی بگذرد چون راه دیگری جز این راه نداشت.
گوید: و آن حضرت ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ فرمود: «هرکس من مولایش بوده¬ام، بی¬شک علی مولای اوست.»


  11. قال رسول الله صلى الله عليه واله: إنّ وصيّي وخليفتي وخير من أترك بعدي ينجز موعدي ويقضي ديني عليّ بن أبي طالب. (شواهد التنزيل حافظ حسكاني: ج1 ص98)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: همانا وصيّ من و جانشين من و بهترين كسي كه بعد از من مي ماند، وعده ام را به انجام مي رساند و بدهي مرا مي پردازد، علي بن ابي طالب است.


12. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ ما تريدون من عليّ؟ إن علياّ منّي وأنا منه و هو وليّ كل مؤمن بعدي.  (سنن الترمذي: ج5 ص632)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: از علي چه مي خواهيد؟ از علي چه مي خواهيد؟  از علي چه مي خواهيد؟ همانا علي از من و من از علي هستم و او وليّ هر مؤمن بعد از من است.

  13. عن ابن عباس قال: تصدّق عليّ عليه السلام بخاتمه وهو راكع، فقال النبيّ صلى الله عليه واله للسّائل: من أعطاك هذا الخاتم؟ قال: ذاك الراكع، فأنزل الله: إنما وليّكم الله ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون. (سوره مائده : 55)   (الدر المنثور، للسيوطي: ج2 ص93.)
ابن عباس روايت مي كند كه علي عليه السلام در حال ركوع انگشترش را صدقه داد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از فقير پرسيد: چه كسي اين انگشتر را به تو داد؟ فقير گفت: اين كس كه در ركوع است. در اين هنگام خداوند اين آيه را نازل كرد: ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏اند: همان كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند.

  14. قال رسول الله صلى الله عليه واله: إن الله قد فرض عليكم طاعتي ونهاكم عن معصيتي، وفرض عليكم طاعة علي بعدي و نهاكم عن معصيته، وهو وصيي ووارثي، وهو مني وأنا منه، حبه إيمان وبغضه كفر، محبه محبي ومبغضه مبغضي، وهو مولى من أنا مولاه، وأنا مولى كل مسلم ومسلمة، وأنا وهو أبوا هذه الأمة. (ينابيع  المودة: ص146)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: خداوند اطاعت از من را بر شما واجب و از نافرماني من بازداشته است و نيز بر شما اطاعت از علي را بعد از من واجب كرده و از نافرماني او بازداشته است. علي وصيّ و وارث من است. او از من و من از اويم. دوستي با او ايمان و دشمني با او كفر است. دوستدار او دوستدار من و نفرت از او نفرت از من است. او مولاي هر كسي است كه من مولاي او هستم و من مولاي هر مرد و زن مسلمانم. من و علي پدران اين امت هستيم.

   15. قال رسول الله صلى الله عليه واله: كنت أنا وعلي نوراً بين يدي الله عزّ وجلّ، يسبّح الله ذلك النور و يقدّسه قبل أن يخلق الله آدم بألف عام، فلمّا خلق الله آدم ركب ذلك النور في صلبه، فلم يزل في شيء واحد، حتى افترقنا في صلب عبد المطلب فَفِيَّ النبوة وفي عليّ الخلافة. (مناقب عليّ بن ابي طالب…، ابن المغازلي شافعي : ص87 ـ 88 )
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: من و علی هزار سال قبل از آفرينش آدم نوری در برابر خدای عزّوجل بودیم و آن نور خدا را تسبیح و تقدیس می کرد. چون خداوند آدم را خلق كرد اين نور را در پشت او قرار داد. ما پيوسته يكي بوديم تا اینکه در صلب عبدالمطلّب از هم جدا گشتیم که نبوّت در من و خلافت در علی قرار گرفت.


  16. إن في علي خصالاً لو كانت واحدة منها في رجل اكتفى بها فضلاً وشرفاً: قوله صلى الله عليه واله: من كنت مولاه فعلي مولاه، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني كهارون من موسى، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني وأنا منه، وقوله صلى الله عليه واله: علي مني كنفسي طاعته طاعتي ومعصيته معصيتي، وقوله صلى الله عليه واله: حرب علي حرب الله وسلم علي سلم الله، وقوله صلى الله عليه واله: ولي علي ولي الله وعدو علي عدو الله، وقوله صلى الله عليه واله: علي حجة الله على عباده، وقوله صلى الله عليه واله: حب علي إيمان وبغضه كفر، وقوله صلى الله عليه واله: حزب علي حزب الله وحزب أعدائه حزب الشيطان، وقوله صلى الله عليه واله: علي مع الحق والحق معه لا يفترقان، وقوله صلى الله عليه واله: علي قسيم الجنة والنار، وقوله صلى الله عليه واله: من فارق علياً فقد فارقني ومن فارقني فقد فارق الله، وقوله صلى الله عليه واله: شيعة علي هم الفائزون يوم القيامة. (ينابيع  المودة: ص 65 ب7)
قندوزي حنفي در كتاب خود ينابيع الموده مي نويسد: در علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ ويژگي هايي است كه اگر يكي از آنها در فردي باشد براي فضيلت و شرافت او كافي است. اين فضيلتها عبارتند از: اين سخن پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه: هر كس من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. و اين سخن پيامبر: نسبت علي با من مانند نسبت هارون با موسي است. و اين سخن پيامبر: علي از من است و من از علي هستم. و اين سخن پيامبر: علي مانند نفس من است، اطاعت او اطاعت من و نافرماني او نافرماني من است. و اين سخن پيامبر: جنگ با علي جنگ با خداست و صلح با علي صلح با خداست. و اين سخن پيامبر: دوست علي دوست خدا و دشمن علي دشمن خداست و اين سخن پيامبر: علي حجت خداوند بر بندگانش است و اين سخن پيامبر: دوستي علي ايمان و دشمني با او كفر است. و اين سخن پيامبر: حزب علي حزب الله و حزب دشمنان علي حزب شيطان است. و اين سخن پيامبر: علي با حق است و حق با علي است كه هرگز از هم جدا نمي شوند. و اين سخن پيامبر: علي تقسيم كننده بهشت و جهنم است و اين سخن پيامبر: آن كس از علي جدا شود از من جدا شده است و هر كس از من جدا شود، از خداوند جدا شده است. و اين سخن پيامبر: علي و شيعيانش در قيامت رستگارانند.

   17. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ستكون من بعدي فتنة، فإذا كان ذلك فالزموا عليّ بن أبي طالب، فإنّه أوّل من يراني وأول من يصافحني يوم القيامة وهو معي في السماء الأعلى وهو الفاروق بين الحق والباطل. (تاريخ دمشق لابن عساكر، ج42 ص450)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: پس از من فتنه اي رخ خواهد داد، پس هر گاه چنين شد با علي بن ابي طالب همراه شويد. او اولين كسي است در قيامت مرا مي بيند و با من مصافحه مي كند. او با من در آسمان اعلي است. او جدا كننده بين حق و باطل است.

   18. عن أبي ثابت مولى أبي ذر قال: كنت مع عليّ عليه السلام يوم الجمل فلمّا رأيت عائشة واقفة دخلني بعض ما يدخل الناس، فكشف الله عنّي ذلك عند صلاة الظهر، فقاتلت مع أمير المؤمنين عليه السلام فلمّا فرغ ذهبت إلى المدينة، فأتيت أمّ سلمة فقلت: إنّي والله ما جئت أسأل طعاماً ولا شراباً ولكنّي مولى لأبي ذر. فقالت: مرحباً، فقصصت عليها قصّتي، فقالت: أين كنت حين طارت القلوب مطائرها؟ قلت: إلى حيث كشف الله ذلك عنّي عند زوال الشمس. قالت: أحسنت، سمعت رسول الله صلى الله عليه واله يقول: عليّ مع القرآن والقرآن مع علي لن يتفرّقا حتى يردا عليّ الحوض (المستدرك على الصحيحين: ج3 ص124)
از ثابت غلام ابوذر روايت شده است كه گفت: با اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ جمل حاضر شدم. چون عايشه را در پيش صف مخالفان ديدم شكى در دل من پيدا شد چنانكه اكثر مردم به آن سبب در شك افتاده بودند. هنگام نماز ظهر حق تعالى پرده شك را از دل من برداشت و در لشكر اميرالمؤمنين مشغول جنگ با مخالفان شدم. بعد از آن به نزد ام سلمه همسر رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ آمدم و به او گفتم سوگند به خدا براي خوردني و نوشيدني نزد شما نيامده ام. من غلام ابوذر هستم. ام سلمه گفت: خوش آمدي. آن گاه قصه خود را برای او نقل كردم. پس گفت: در وقتى كه مرغ دلها از آشيانه هاى خود پرواز كرده بودند چه کردی؟ گفتم: هنگام زوال خورشيد و نماز ظهر خداوند آن حجاب تردید را از دلم برداشت. ام سلمه گفت: کار خوبی كردى. من از رسول خدا شنيدم كه مى‏گفت: على با قرآن است و قرآن با على واین دو از يكديگر جدا نمى‏شوند تا در حوض كوثر به نزد من آيند.

19. قال رسول الله صلى الله عليه واله في مرض موته: أيّها الناس يوشك أن أقبض قبضاً سريعاً فينطلق بي وقد قدمت إليكم القول معذرة إليكم، ألا إني مخلّف فيكم كتاب ربّي عزّوجلّ وعترتي أهل بيتي، ثمّ أخذ بيد عليّ عليه السلام فرفعها فقال: هذا عليّ مع القرآن والقرآن مع عليّ لايفترقان حتى يردا عليَّ الحوض فاسألهما ما خلفت فيهما. (الصواعق المحرقة، ابن حجر: ص75)
رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ در بیماری آخر خود كه به رحلت آن حضرت انجاميد، فرمود: ای مردم! به زودی خداوند روح مرا خواهد گرفت و از میان شما خواهم رفت. این سخن را برای اتمام عذر و حجت با شما در میان نهادم. بدانید که من پس از خود، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم را به جا می گذارم. سپس دست علی را گرفت و بالا برد و فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی. این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. من از این دو (قرآن و علی) درباره برخوردی که با آنها شده است خواهم پرسید.

    20. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعليّ عليه السلام: جعلتك علماً فيما بيني وبين أمتي، فمن لم يتبعك فقد كفر. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص388)
رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ خطاب به علي عليه السلام فرمود: من تو را پرچم (هدايت) بين خود و امتم قرار دادم، پس هر كس از تو پيروي نكند، كافر شده است.

  21.  قال رسول الله صلى الله عليه واله: من أطاعني فقد أطاع الله، ومن عصاني فقد عصى الله، ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني، ومن عصى عليّاً فقد عصاني. (المستدرك على الصحيحين: ج3 ص121)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: آن كس كه از من اطاعت كند، خداوند را اطاعت كرده است و آن كس كه از من نافرماني كند، خدا را نافرماني كرده است و آن كس كه علي را اطاعت كند، از من اطاعت كرده است و آن كس كه از علي نافرماني كند، از من نافرماني كرده است.

  22. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من آمن بي وصدّقنيّ فليتولّ عليّ بن أبي طالب عليه السلام فإنّ ولايته ولايتي وولايتي ولاية الله. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص 239)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است بايد به ولايت علي بن ابي طالب گردن نهد چرا كه ولايت او ولايت من است و ولايت من ولايت خداوند است.

  23. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من سرّه أن يحيى حياتي ويموت مماتي ويسكن جنات عدن التي غرس فيها قضيباً ربي، فليوال علياً وليوال وليه، وليقتد بالأئمة من ولده من بعده، فإنهم عترتي خلقوا من طينتي، ورزقوا فهماً وعلماً، وويل للمكذبين بفضلهم من أُمتي، القاطعين فيهم صلتي، لا أنالهم الله شفاعتي. (ينابيع  المودة: ص151)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: هر كه خوشحال می‌شود به زندگى من زنده باشد و به مرگ من بميرد و ساکن بهشت عدنى شود كه درخت آن را پروردگارم غرس نموده، پس بعد از من علی را و دوست او را دوست بدارد و به ائمه بعد از او كه از نسل او هستند، اقتدا کند، زیرا ایشان عترت منند که از سرشت من خلق شده‌اند و فهم و علم روزیشان شده است. وای بر تکذیب کنندگان فضایلشان از امت من و قطع کنندگان رابطه من! خداوند شفاعت مرا به ایشان نرساند.

  24. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعلي عليه السلام: إذا كان يوم القيامة، يؤتى بك يا علي بسرير من نور، وعلى رأسك تاج، قد أضاء نوره وكاد يخطف أبصار أهل الموقف، فيأتي النداء من عند الله جل جلاله: أين وصي محمد رسول الله؟ فتقول: ها أنا ذا. فينادي المنادي: أدخل من أحبك الجنة وأدخل من عاداك في النار، فأنت قسيم الجنة والنار. (ينابيع  المودة: ص96)
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: وقتي هنگامه قيامت بر پا شود تو را با تختي از نور حاضر مي كنند در حالي كه بر سرت تاجي از نور است كه نور آن چنان تابناك است كه نزديك است چشمان اهل محشر را خيره و تار كند. پس صدايي از جانب خداوند مي پرسد: جانشين محمد رسول خدا كجاست؟ تو مي گويي: من اينجايم. آن گاه منادي ندا مي دهد كه هر كسي را كه دوستت دارد به بهشت ببر و هر كس را با تو دشمني ورزيده است به جهنم ببر كه تو تقسيم كننده بهشت و جهنم هستي.

  25. نظر النبي صلى الله عليه واله إلى علي عليه السلام فقال: هذا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص333)
پيامبر صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام نظر كرد و فرمود: تنها علي و شيعه او رستگاران در روز قيامتند.

   26. قال رسول الله صلى الله عليه واله: أوصي من آمن بي و صدّقني بولاية عليّ بن أبي طالب، فمن تولاّه تولاّني، ومن تولاّني تولّى الله. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص239)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس را كه به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، به ولايت علي بن ابي طالب سفارش مي كنم. پس هر كس ولايت علي را بپذيرد ولايت من را پذيرفته و پذيرش ولايت من به معناي پذيرش ولايت خداوند است.

    27. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ خير البشر، من أبى فقد كفر. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص372)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ بهترين انسان است، هر كس از پذيرش ولايت او سرباز زند، كافر است.

   28. وعن عائشة، قالت: قال رسول الله صلى الله عليه واله وهو في بيتها لما حضره الموت: أدعوا لي حبيبي، فدعوت له أبابكر، فنظر إليه ثم وضع رأسه، ثمّ قال: ادعوا لي حبيبي، فدعوا له عمر، فلمّا نظر إليه وضع رأسه، ثم قال: ادعوا لي حبيبي، فقلت: ويلكم ادعوا له عليّ بن أبي طالب، فوالله ما يريد غيره، [فدعوا عليّاً فأتاه] فلمّا رآه أفرد الثوب الذي كان عليه ثم أدخله فيه، فلم يزل يحتضنه حتّى قبض صلى الله عليه واله ويده عليه (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42)
 از عائشه روايت شده كه گفت: چون وقت وفات پیامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرا رسید در حالي كه در خانه اش بود، فرمود: دوستم را به نزد من بخوانید. پس ابوبکر را صدا زدم. پیامبر نگاهی به ابوبکر انداخت سرش را برگرداند و دوباره فرمود: دوستم را به نزد من بخوانید. عمر را صدا زدند و چون نگاهش به عمر افتاد، دوباره فرمود: دوستم را به نزد من فرا بخوانید. پس من گفتم: وای بر شما. علی بن ابی طالب را صدا بزنید. به خدا قسم منظور پیامبر کسی غیر او نیست. چون علی ـ علیه السلام ـ را دید جامه ای که بر رویش بود به روی او کشید و او را وارد آن کرد و پیوسته در کنار پیامبر بود تا اینکه پیامبر جان داد در حالی که دست پیامبر بر بدن امیرالمؤمنین بود.

    29. قال رسول الله صلى الله عليه واله: ضربة علي يوم الخندق أفضل من أعمال أُمتي إلى يوم القيامة. (ينابيع المودة: ص163)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: ضربت علي در روز نبرد خندق از همه اعمال (نيك) امت من تا روز قيامت با فضيلت تر است.

  30. عن البراء بن عازب قال: أقبلنا مع رسول الله صلى الله عليه واله في حجته التي حج فنزل في بعض الطريق فأمر الصلاة جامعة فأخذ بيد علي عليه السلام فقال: ألست أولى بالمؤمنين من أنفسهم، قالوا: بلى، قال: ألست أولى بكل مؤمن من نفسه، قالوا: بلى، قال: فهذا ولي من أنا مولاه اللهم وال من والاه اللهم عاد من عاداه (سنن ابن ماجة: ج1 ص43 ـ مسند احمد، حديث: 906)
براء بن عازب روايت مي كند كه ما در حجة الوداع با رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ بوديم كه در ميانه راه فرود آمد و فرمود تا همه حاجيان همراه او جمع شوند. آنگاه دست علي ـ عليه السلام ـ را گرفت و بلند كرد و فرمود: آيا من سزاوارتر به مؤمنين از خودشان نيستم؟ جمعيت فرياد زد: بله، باز حضرت فرمود: آيا من سزاوارتر به هر مؤمني از خودش نيستم؟ همه پاسخ دادند: بله چنين است. آنگاه فرمود: اين (علي) وليّ هر كسي است كه من مولاي او هستم. خدايا با هر كه با او دوستي كرد (و ولايت او را پذيرفت)، دوستي كن و با هر كه با او دشمني كرد، دشمني كن.

  31. قال رسول الله صلى الله عليه واله: من آذى عليا فقد آذاني  (مسند أحمد: حديث 15394)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: هر كس علي را بيازارد من را آزرده است.

 32. عن أم سلمة: أن النبي صلى الله عليه واله جلل على علي وحسن وحسين وفاطمة كساء ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي وخاصتي اللهم أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا، فقالت أم سلمة: يا رسول الله أنا منهم؟ قال: إنك إلى خير. (مسند احمد: حديث 25383)
ام سلمه روايت مي كند كه پيامبر صلي الله عليه و آله عبايي را بر علي و حسن و حسين و فاطمه ـ صلوات الله عليهم ـ افكند و فرمود: خداوندا! اينان اهل بيت و برترين افراد من هستند. خدايا از آنان پليدي را ببر و به بهترين شكل پاكيزه شان گردان. ام سلمه مي گويد: به رسول خدا عرض كردم: آيا من هم از آنها هستم. حضرت فرمود: نه اما تو در مسير خير و هدايت هستي.

  33. عن أمّ سلمة قالت: والذي أحلف به أن كان عليّ لأقرب الناس عهداً برسول الله صلى الله عليه واله قالت: عدنا رسول الله صلى الله عليه واله غداة بعد غداة، يقول: جاء عليّ؟ مراراً وأظنّه كان بعثه في حاجة فقالت: فجاء بعد فظننا أنّ له إليه حاجة فخرجنا من البيت فقعدنا عند الباب فكنت من أدناهم إلى الباب فأكبّ عليه عليّ فجعل يساره و يناجيه ثمّ قبض صلى الله عليه واله  من يومه ذلك، فكان أقرب الناس به عهداً (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص394)
از اُمّ¬سلمه روايت شده كه گفت: سوگند به آنکه به وی سوگند یاد می¬کنم علی نزدیک¬ترین فرد از مردم به رسول خدا ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ بود. هر روز صبح كه رسول الله را ملاقات مي كرديم می¬فرمود: علی آمد؟ و بارها آن را تکرار می¬فرمود. گمان مي كردم كه وی را در پی کاری فرستاده است. سپس آن روز علی آمد، پس گمان کردم که با وی کاری شخصی دارد از این رو از خانه خارج شدیم و کنار در نشستیم. و من از همه به در نزدیک¬تر بودم. پس علی علیه السّلام به طرف وی خم گشت و سپس رسول خدا شروع کرد در گوشی با وی سخن گفتن تا اینکه رسول خدا در همان حال از دنیا رفت و بدین ترتیب وی نزدیک¬ترین مردم به پیامبر ـ صَلی الله علیهِ و آله ـ بود.

 34. قال رسول الله صلى الله عليه واله لعليّ: أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبيّ بعدي و لو كان لكنته (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص176)
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: آيا خشنود نمي شوي كه جايگاه تو نسبت به من مانند جايگاه هارون نسبت به موسي باشد جز آن كه بعد از من پيامبري نيست كه البته اگر بود، آن پيامبر تو بودي.

چهل حدیث نبوی در مناقب و فضائل امیرالمؤمنین از منابع اهل سنت

  35. قال رسول الله صلى الله عليه واله: مثلي و مثل عليّ مثل شجرة، أنا أصلها وعليّ فرعها والحسن والحسين ثمرها، والشيعة ورقها، فهل خرج من الطيّب إلاّ الطيّب؟ (تاريخ دمشق ابن عساكر: ج42 ص384 )
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: مثل من و مثل علي مثل درختي است كه من ريشه (و تنه) آن و علي شاخه آن و حسن و حسين ميوه آن و شيعه برگهاي آنند. پس آيا از پاكيزه جز پاكيزه به دست مي آيد؟

36. قال رسول الله صلى الله عليه واله: يا علي، أنا مدينة العلم وأنت بابها، ولن تُؤتى المدينة إلا من قبل الباب، وكذب من زعم أنه يحبني و يبغضك، لأنك مني وأنا منك، لحمك من لحمي، ودمك من دمي، وروحك من روحي، و سريرتك من سريرتي، وعلانيتك من علانيتي، سعد من أطاعك وشقي من عصاك، وربح من تولاك وخسر من عاداك، فاز من لزمك وهلك من فارقك، مثلك ومثل الأئمة من ولدك بعدي مثل سفينة نوح، من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق، ومثلكم كمثل النجوم كلما غاب نجم طلع نجم إلى يوم القيامة. (ينابيع  المودة: ص36)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اي علي! من شهر علمم و تو درِِ آن هستي و هرگز وارد شهر جز از درِ آن نمي توان شد. دروغ مي گويد آن كه گمان مي برد من را دوست دارد اما با تو دشمن است. چون تو از مني و من از توام. گوشت تو گوشت من و خون تو خون من است. روح تو از روح من و باطن تو باطن من و آشكار و ظاهر تو ظاهر من است. سعادتمند شد آن كه از تو اطاعت كرد و بدبخت شد آن كه نافرماني ات كرد. سود برد آن كه ولايت و دوستي تو را پذيرفت و زيان كرد آن كه با تو دشمني ورزيد. آن كس كه همراه تو شد، رستگار شد و آن كس كه از تو جدا شد، هلاك شد. مَثل تو و مَثل امامان از نسل تو بعد از من مثل سفينه نوح است كه هر كس در آن در آمد نجات يافت و هر كس از آن جا ماند، غرق شد. همچنين مَثل شما مثل ستارگان است كه هر ستاره اي غائب شود ستاره اي ديگر طلوع مي كند و اين تا روز قيامت ادامه دارد.

 37. وعن أنس بن مالك قال: كنت جالساً مع النبيّ صلى الله عليه واله إذ أقبل عليّ ابن أبي طالب عليه السلام فقال النبيّ صلى الله عليه واله: يا أنس أنا وهذا حجّة الله على خلقه. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص308)
انس بن مالك مي گويد: من نزد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نشسته بودم كه علي بن ابي طالب آمد. پيامبر فرمود: اي انس! من و اين (علي) حجت خداوند بر مخلوقاتش هستيم.

  38. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ منّي مثل رأسي من بدني (مناقب عليّ بن أبي طالب : ص92)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي نسبت به من مانند سر من نسبت به بدنم است.

  39. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عنوان صحيفة المؤمن حب علي بن أبي طالب. (ينابيع المودة: ص105)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: عنوان صحيفه مؤمن دوستي علي ابن ابي طالب است.

  40. قال رسول الله صلى الله عليه واله: عليّ عليه السلام أقضى أمتي بكتاب الله، فمن أحبني فليحبّه، فإن العبد لا ينال ولايتي إلاّ بحبّ عليّ عليه السلام. (تاريخ دمشق ابن عساكر، ج42 ص241)
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: علي ـ عليه السلام ـ مسلط ترين و آگاه ترين فرد نسبت به قران است. پس هر كه من را دوست دارد بايد او را نيز دوست داشته باشد. همانا هيچ بنده اي به ولايت من دست پيدا نمي كند مگر با دوست داشتن علي.


چھاپیے   ای میل

Comments (1)

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام خدا قوت من دوست آقای دلشاد هستم در این مورد مناقب علی علیه السلام در منابع اهل سنت یک کلیپ پاوری تهیه شده خیلی جذاب است در دو فایل با کیفیت و کمک کیفیت
امید وارم مورد استفاده بخصوص در کلاس های پرورشی و دانشگاه و و.... قرار گیرد
http://bayanbo...

سلام خدا قوت من دوست آقای دلشاد هستم در این مورد مناقب علی علیه السلام در منابع اهل سنت یک کلیپ پاوری تهیه شده خیلی جذاب است در دو فایل با کیفیت و کمک کیفیت
امید وارم مورد استفاده بخصوص در کلاس های پرورشی و دانشگاه و و.... قرار گیرد
http://bayanbox.ir/info/4413783006304089806/emam-ali-alayhe-salam

http://jokar.blogfa.com/post-243.aspx

Read More
There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location