پرسش:
سلام میشه بگید حاج آقا دلیل حقانیت شیعه چیه و چرا ما شیعه را انتخاب می کنیم ؟
پاسخ:
با سلام و عرض احترام
خدمت شما عرض کنم که پس از قبول اسلام مشاهده ميكنيم كه مسلمانان بعد از پيامبر اكرم(ص) به فرقه هاي مختلفي تقسيم شدند و هر يك براي خويش طريقه اي را برگزيدند. تعاليم اسلام نيز دستخوش ذوق ها و سليقه ها و نيز تمايلات افراد و حكومت ها گرديد.
با كمي تحقيق، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه پيامبر اكرم(ص) براي پس از خود، مردم را در سر در گمي رها نساخته و براي آنان راه و طريقه اي را مشخص كرده است. آن حضرت فرمودهاند: «من دو چيز گرانبها در بين شما ميگذارم.قرآن و اهل بيت».
با تمسّك به همين كلام نوراني درمي يابيم كه پس از پيامبر بايد به دنبال اهل بيت آن حضرت حركت نمود تا در پيچ و خم افكار و عقايد و راه هاي گوناگون، اسير گمراهي نشد.
اجازه بدید پاسخ را از زاویه دیگر هم عرض کنم:
ما شیعه را به عنوان بهترین مذهب انتخاب کرده ایم براي آن كه به دليل عقلي و نقلي معتقدیم كه پس از درگذشت پيامبر(ص)، بايد از جانب خداي متعال امامي براي مردم تعيين شود كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دين باشد و مردم را به راه حق هدايت كند.
دليل عقلي:
يك سازمان دولتي كه در كشوري تشكيل مي شود و كارهاي عمومي مردم را اداره ميكند، خودكار نيست و تا جمعي از افراد شايسته و كاردان در نگهداري و اداره آن كوشش نكنند، قابل بقا نخواهد بود و مردم را از فوائد خود بهرهمند نخواهد ساخت. بدون شك، سازمان دين اسلام نيز كه به جرأت ميتوان آن را از وسيعترين سازمانهاي جهاني شمرد، همين حكم را دارد و در بقا و جريان خود به نگهبان و گرداننده نيازمند است؛ و پيوسته افراد شايستهاي ميخواهد كه معارف وقوانين آن را به مردم برسانند و مقررات دقيق آن را در جامعه اسلامي اجرا كنند و كمترين غفلت و مسامحه در رعايت و نگهداري آن روا ندارند.
اگر گفته شود كه اين مطلب با وجود علما و مفسران دين حل ميشود و نيازي به تعيين جانشين از سوي خداوند وجود ندارد، ميگوييم علما هر چه صالح و با تقوا هم باشند، از خطا و معصيت مصون و معصوم نيستند و تغيير يافتن برخي از معارف و قوانين ديني از ناحيه آنان، اگر چه غيرعمدي باشد، محال نيست. بهترين شاهد اين مطلب، وجود مذاهب گوناگون و اختلافاتي است كه در اسلام به وجود آمده است.
به بيان ديگر، ميتوان گفت: همان دليلي كه فرستادن پيامبران و برقرار ساختن دعوت ديني را ايجاب ميكرد، عيناً اقتضا ميكند كه پس از درگذشتن پيامبر - كه با عصمت خود نگهبان دين و رهبر مردم بود - بايد خداوند متعال كسي را كه در اوصاف كمالي (به غير از وحي و نبوت) مانند او باشد، به جاي وي بگمارد كه معارف و شرايع دين را دستنخورده نگهباني؛ و مردم را رهبري كند؛ وگرنه برنامه هدايت عمومي به هم ميخورد و حجت مردم بر خدا تمام مي شود.
دليل نقلي:
از پيغمبر اكرم(ص) به طرق مختلف روايت شده كه امت اسلام پس از آن حضرت امامان و پيشواياني دارد كه جانشينان وي مي باشند. در روايت معروفي كه شيعه و سني نقل مي كنند، آن حضرت مي فرمايد: «امامان دوازده نفر ميباشند و همه از قريشند» و در روايتي مشهور، به جابر انصاري فرموده «امامان دوازده نفرند» سپس نامهاي ايشان را يك به يك شمرده، به جابر فرمود كه «تو پنجمين امام را درك خواهي كرد. سلام مرا به او برسان» گذشته از اينها پيغمبر اكرم(ص) جانشين خود را كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) باشد، شخصاً و با اسم و مشخصات و نشان دادن، تعيين فرموده است. آن حضرت نيز امام پس از خود را معرفي كرده و همچنين هر امامي امام بعد از خود را معين نموده است. (1)
با كمي تحقيق، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه پيامبر اكرم(ص) براي پس از خود، مردم را در سر در گمي رها نساخته و براي آنان راه و طريقه اي را مشخص كرده است. آن حضرت فرمودهاند: «من دو چيز گرانبها در بين شما ميگذارم.قرآن و اهل بيت».
با تمسّك به همين كلام نوراني درمي يابيم كه پس از پيامبر بايد به دنبال اهل بيت آن حضرت حركت نمود تا در پيچ و خم افكار و عقايد و راه هاي گوناگون، اسير گمراهي نشد.
اجازه بدید پاسخ را از زاویه دیگر هم عرض کنم:
ما شیعه را به عنوان بهترین مذهب انتخاب کرده ایم براي آن كه به دليل عقلي و نقلي معتقدیم كه پس از درگذشت پيامبر(ص)، بايد از جانب خداي متعال امامي براي مردم تعيين شود كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دين باشد و مردم را به راه حق هدايت كند.
دليل عقلي:
يك سازمان دولتي كه در كشوري تشكيل مي شود و كارهاي عمومي مردم را اداره ميكند، خودكار نيست و تا جمعي از افراد شايسته و كاردان در نگهداري و اداره آن كوشش نكنند، قابل بقا نخواهد بود و مردم را از فوائد خود بهرهمند نخواهد ساخت. بدون شك، سازمان دين اسلام نيز كه به جرأت ميتوان آن را از وسيعترين سازمانهاي جهاني شمرد، همين حكم را دارد و در بقا و جريان خود به نگهبان و گرداننده نيازمند است؛ و پيوسته افراد شايستهاي ميخواهد كه معارف وقوانين آن را به مردم برسانند و مقررات دقيق آن را در جامعه اسلامي اجرا كنند و كمترين غفلت و مسامحه در رعايت و نگهداري آن روا ندارند.
اگر گفته شود كه اين مطلب با وجود علما و مفسران دين حل ميشود و نيازي به تعيين جانشين از سوي خداوند وجود ندارد، ميگوييم علما هر چه صالح و با تقوا هم باشند، از خطا و معصيت مصون و معصوم نيستند و تغيير يافتن برخي از معارف و قوانين ديني از ناحيه آنان، اگر چه غيرعمدي باشد، محال نيست. بهترين شاهد اين مطلب، وجود مذاهب گوناگون و اختلافاتي است كه در اسلام به وجود آمده است.
به بيان ديگر، ميتوان گفت: همان دليلي كه فرستادن پيامبران و برقرار ساختن دعوت ديني را ايجاب ميكرد، عيناً اقتضا ميكند كه پس از درگذشتن پيامبر - كه با عصمت خود نگهبان دين و رهبر مردم بود - بايد خداوند متعال كسي را كه در اوصاف كمالي (به غير از وحي و نبوت) مانند او باشد، به جاي وي بگمارد كه معارف و شرايع دين را دستنخورده نگهباني؛ و مردم را رهبري كند؛ وگرنه برنامه هدايت عمومي به هم ميخورد و حجت مردم بر خدا تمام مي شود.
دليل نقلي:
از پيغمبر اكرم(ص) به طرق مختلف روايت شده كه امت اسلام پس از آن حضرت امامان و پيشواياني دارد كه جانشينان وي مي باشند. در روايت معروفي كه شيعه و سني نقل مي كنند، آن حضرت مي فرمايد: «امامان دوازده نفر ميباشند و همه از قريشند» و در روايتي مشهور، به جابر انصاري فرموده «امامان دوازده نفرند» سپس نامهاي ايشان را يك به يك شمرده، به جابر فرمود كه «تو پنجمين امام را درك خواهي كرد. سلام مرا به او برسان» گذشته از اينها پيغمبر اكرم(ص) جانشين خود را كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) باشد، شخصاً و با اسم و مشخصات و نشان دادن، تعيين فرموده است. آن حضرت نيز امام پس از خود را معرفي كرده و همچنين هر امامي امام بعد از خود را معين نموده است. (1)
1. علامه سيد محمد حسين طباطبايي، آموزش دين، ص 148 - 153.