آیه ای که شفاعت غیر خدا رو زیر سوال می برد!!

 

پرسش:
آیا ايه123 سوره بقره، با مباحث مربوط به شفاعت ائمه اطهار(ع) ، انبياء(ع) ، شهداء و صلحاء سازگاري دارد؟ پاسخ :
ترجمه ايه: «بترسيد از روزي كه هر كس جزاي عمل خود را در آن روز ببيند و كسي را به جاي ديگري مجازات نكنند و شفاعت كسي سودمند نباشد و كسي را ياوري نباشد.»
كلمه شفاعت از ريشه شفع به معني (جفت) و «ضم الشيء الي مثله» گرفته شده، و نقطه مقابل آن «وتر» به معني تك و تنها است، سپس به ضميمه شدن فرد برتر و قوي‌تري براي كمك به فرد ضعيف‌تر اطلاق گرديده است.[1]
بدون شك مجازات‌هاي الهي چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامي ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجراء براي اطاعت از قوانين و در نتيجه پيشرفت و تكامل انسان‌ها است، بنابراين هر چيز كه اين ضامن اجراء را تضعيف كند بايد از آن احتراز جست تا جرأت و جسارت بر گناه در مردم پيدا نشود. از سوي ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را به كلي بر روي گناهكاران بست بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوي خدا و پاكي تقوا بازگردند. شفاعت در معني صحيحش براي حفظ همين تعادل است، و وسيله‌اي است براي بازگشت گناهكاران و آلودگان، و در معني غلط و نادرستش موجب تشويق و جرأت بر گناه است.[2]
اما عدّه‌اي با استفاده از برخي آيات قرآن و تطبيق شفاعت در آخرت با مسئله پارتي‌بازي در دنيا، شفاعت را مغاير با حكمت جزا در آخرت بر پايه اعمال صالح و غير آن دانسته و آن را به كلي نفي كردند. مانند آيه مورد نظر شما و آيات ذيل:
يوم لا بيعٌ و لا خُلّه و لا شَفاعه؛[3] روزي كه نه خريد و فروش در آن است و نه دوستي و نه شفاعت.
يومٌ لا يغني موليً عنْ موليً شيئاً؛[4] روزي كه ابداً دوستي به درد دوست ديگر نمي‎خورد.
فما لَنا من شافِعينَ و لا صديقٍ حميم؛[5] براي ما گمراهان هيچ شفاعت كننده و دوستي مهربان نيست. ولي با اين همه نفي و انكار، اسلام عقيده به شفاعت را، بسان برخي ديگر از عقايد پيشينيان اصلاح نموده در عين اين كه اين گونه اعتقادات را به باد انتقاد گرفته و نظام اخروي را غير از نظام اين جهان دانسته است، اصل وجود شفاعت را انكار نكرده و آن را اصالتاً حق خدا دانسته و براي اولياء وي تحت شرايطي كه مهم آنها اذن الهي است، ثابت دانسته است.[6]
خلاصه اين‎كه آيات شفاعت به خوبي نشان مي‎دهد كه مسئله شفاعت از نظر منطق اسلام يك موضوع بي‎قيد و شرط نيست بلكه قيود و شرايطي، از نظر جرمي كه درباره آن شفاعت مي‎شود از يك سو، شخص شفاعت شونده از سوي ديگر، و شخص شفاعت كننده از سوي سوم دارد كه چهره اصلي شفاعت و فلسفه آن را روشن مي‎سازد. مثلاً گناهاني همانند ظلم و ستم به طور كلي از دايره شفاعت بيرون شمرده شده و قرآن مي‎گويد: ظالمان شفيع مطاعي ندارند.[7]
پس اين آيات نفي كننده شفاعت هر كدام اشاره به يك مانع از موانع شفاعت دارند موانعي چون شرك، ظلم و ستم به انسان‎ها، به فساد و تباهي كشاندن زمين، به عنوان نمونه همين آيه مورد نظر، با يك نگاه اجمالي به آيات قبل از آن در سوره بقره مي‎بينيم كه سير گفتار خداوند متعال درباره توبيخ و سرزنش اهل كتاب خصوصاً قوم يهود بوده و عمده افكار و اعتقادات و عملكردهاي زشت و سياه آنان را در طول تاريخ بيان مي‎كند. و در اصل پيامبر و مسلمانان را از وجود دشمناني نژادپرست و خطرناك در پس پرده يكي از شريعت‎هاي بزرگ الهي آگاه مي‎سازد. گرگ‎هاي درنده خوبي كه با سر دادن شعار پيروي از حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ و حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ آئين بزرگ آنان را به انحراف و تباهي كشانده و كتاب‎هاي مقدس تورات و انجيل را يا از بين برده و يا دستخوش تحريف و دروغ كردند و پيامبران و پيروان زيادي از آنان را به قتل رسانده و اينك شاهد فسادهاي بيشماري از آنان در سطح جهان هستيم. پس خداوند پس از آنكه پرده از افكار و اعتقادات انحرافي آنان برمي‎دارد مي‎فرمايد: از روزي بترسيد كه هيچ كس به جاي ديگري جزا نمي‎بيند و هيچ گونه عوضي از او قبول نمي‎گردد و شفاعت او را سود نمي‎دهد و (از هيچ ناحيه) ياري نمي‎شود.[8]
بيان اين آيه براي ايجاد رعب و وحشت در دل آنها از روز قيامت است تا شايد به خود آيند و دست از فساد و تباهي در زمين بردارند.
امّا آنچه كه در اين آيه قابل دقت است اين است كه، خداوند در اين آيه شفاعت را منتفي و غير ممكن ندانسته است و نفرموده كه در قيامت شفاعت وجود ندارد بلكه مي‎فرمايد: «ولا تنفعها شفاعه» يعني شفاعت او را (نفس را) سودي نمي‎بخشد. پس معناي لا تنفعها شفاعه با توجه به آيات قبل كه در مورد فاسدان از اهل كتاب آمده اين است كه مادامي كه اهل كتاب و يا هر انساني كه در زمين فساد مي‎كند و مطيع هواي نفس و بنده ذليل پول و قدرت و شهرت است و به خاطر بهره‎مندي از لذت‎هاي زودگذر دنيا دست به هر زشتي و پليدي مي‎زند و خون بندگان صالح خدا را بي‎ارزش مي‎داند، شفاعت پيامبران و ائمه و صالحان... به حال او سودي نخواهد داشت، چون لازمه برخورداري از شفاعت توبه و بازگشت به حريم امن الهي و طلب آمرزش و غفران خداوند بخشنده و مهربان است.
امّا در مقابل آياتي در قرآن وجود دارد كه شفاعت را در آخرت از سوي خداوند و كساني كه خداوند آنان را شايسته شفاعت كردن از گنهكاران قرار داده، اثبات مي‎كند. مانند:
1. قل لله الشفاعه جميعاً‌له ملك السموات والارض ثم اليه ترجعون؛[9] بگو شفاعت همگي مال خدا است و او مالك آسمانها و زمين است سپس به سوي او بازمي‎گرديد.
2. ما من شفيع إلا من بعد اذنه؛[10] شفيعي نيست مگر بعد از اذن او.
3. يومئذٍ لاتنفع الشفاعه إلا من اذن له الرحمن و رضي له قولاً؛[11] در روز رستاخيز شفاعت كسي درباره كسي مفيد واقع نمي‎شود، مگر شفاعت كسي كه خدا به او اذن دهد و به گفتار او راضي گردد (سخني نگويد كه خشم خدا را برانگيزد).
همانگونه كه مي‎بينيم در قرآن آياتي دلالت بر اين دارند كه شفاعت مخصوص خداوند است و برخي آيات دلالت دارند كه شفاعت به غير از خداوند نيز مي‎رسد. در پاسخ اين دو دسته از آيات مي‎گوييم كه: «شفاعت حق مطلق خدا است و غير او همگي بندگان خدا هستند، ولي گاهي خداوند به اوليايي از بندگان خود اجازه مي‎دهد كه از اين حق استفاده كنند آن هم براي يكي از دو جهت زير؛
1. همان طور كه رحمت الهي اعم از مادي و معنوي در اين جهان از طريق يك سلسله اسباب به ما مي‎رسد مثلاً پيامبراني را برمي‎انگيزد كه راه سعادت و خوشبختي را به ما بنمايانند، و آفتاب مي‎آفريند كه با ريختن اشعه حيات‎بخش خويش به گياهان و جانداران زندگي و نيرو بخشد، همچنين مغفرت و آمرزش او نيز كه بزرگترين فيض الهي است در آن جهان از طريق اسبابي كه خود برمي‎انگيزد. به ما مي‎رسد و در حقيقت اولياء الهي سبب مي‎باشند و مؤثر خود او است.
2. خداوند، با دادن مقام شفاعت به اولياي خود خواسته است از آنان تجليل شايسته‎اي بنمايد و قرب و ارزش وجودي آنان را براي ما معرفي كند، از اين جهت به آنان اجازه داده است كه در موارد خاصي دست به شفاعت بزنند، مشابه اين سخن كه چيزي مختص خدا باشد و در عين حال برخي از بندگان به اذن او همان كار را انجام دهند در قرآن فراوان است (مانند علم غيب كه خداوند به انبياء و اولياء خود عطا مي‎كند در حالي كه مخصوص خود اوست).
حقيقت شفاعت جز اين نيست كه رحمت گسترده خدا و مغفرت و آمرزش او از طريق اولياء الهي كه حاملان فيض و وسائط رحمت هستند، به افراد گنهكار كه لياقت بخشايشگري او را دارند برسد.[12]
شفاعت گنهكاران در روايات اسلامي:
در مورد شفاعت، روايات فراواني در متون شيعه و سنّي وجود دارد كه به چند مورد آن اشاره مي‎كنيم:
1. قال رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ «لكلّ نبيّ دعوه مستجابه فنجعل كل نبي دعوته و انّي اختبات دعوتي شفاعه لامتي فهي نائله من مات منهم لا يشرك بالله شيئاً؛ خداوند بزرگ براي هر پيامبري دعاي مستجابي قرار داده است، پيامبران گذشته در همين دنيا از آن استفاده كردند، امّا من آن دعا را براي شفاعت كردن امت خود در آخرت نگاه داشته‎ام، و شفاعت من نصيب افرادي از امت خواهد شد كه با ايمان از دنيا بروند و مشرك نباشند.[13]
2. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «يشفع يوم القيامه الانبياء ثم العلماء ثم الشهداء؛ روز قيامت به ترتيب پيامبران و سپس دانشمندان و سپس شهيدان در راه خدا شفاعت مي‎كنند.[14]
3. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: در روز رستاخيز خداوند عالم و عابد را برمي‎انگيزد. به عابد مي‎گويد: تنها به سوي بهشت رو، امّا به عالم مي‎گويد: براي مردمي كه تربيت كردي شفاعت كن[15].
یک فایل که جوابی دیگر به این سوال داده شده جهت دانلود قرار دادیم.
منابع:
[1] . تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج اول، ص 224، چ 27، سال 1371، قم، دارالكتب الاسلاميه.
[2] . تفسير نمونه، ج 1، ص 223.
[3] . سوره بقره ، آيه 254.
[4] . سوره دخان، آيه 33.
[5] . سوره شعراء، آيات 100 و 101.
[6] . منشور جاويد، جعفر سبحاني، ج 8، ص 48، (چ اوّل، سال 1369، قم: دارالقرآن الكريم).
[7] . تفسير نمونه، ج 1، ص 228.
[8] . ترجمه از تفسير نمونه، ج 1، ص 433.
[9] . سوره زمر، آيه 44.
[10] . سوره يونس، آيه 3.
[11] . سوره طه، آيه 109.
[12] . منشور جاويد، ج 8، ص 46.
[13] . سنن ابن ماجه، ج 2، ص 144، به نقل از منشور جاويد، ج 8، ص 155.
[14] . سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، به نقل از منشور جاويد، ج 8، ص 159.
[15] . بحارالانوار، ج 3، ص 305، به نقل از تفسير نمونه، ج 1، ص 231.

چھاپیے   ای میل

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location