تفاوت ميان فلاسفه الهي و ماديين درباره روح چيست؟

پرسش:

فرق ميان فلاسفه الهي و گروهي از ماديين در رسالة روح چيست؟

پاسخ:

 پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با سایت طلبه پاسخگو

در عرصة مباحث علمي و فلسفي دربارة حقيقت انسان اختلاف نظر وجود دارد. اين اختلاف ها را مي توان چنين بيان كرد:

  1ـ ديدگاه هايي كه انسان را موجود تك ساحتي مي دانند. اين نظر گاه به سه دسته تقسيم مي‌شوند:

  الف) انسان موجودي صرفاً جسماني است.

  ب) انسان موجودي روحاني و غير جسماني است.

  ج) حقيقت اساسي انسان نه نفساني (روحاني) محض است و نه جسماني صرف.

  2ـ ديدگاه هايي كه انسان را موجود دو ساحتي مي دانند:

  منظور از دو ساحت در اين جا دو ساحتي است كه سنخ آن‌ها از جهت جسماني و غير جسماني با يكديگر تفاوت دارد. طرفداران اين نظريه به دو دسته تقسيم مي‌شوند:

  الف) كساني كه انسان موجود در دنيا را دو ساحتي مي دانند و پس از دنيا، ساحت مجرد و غير جسماني او را مي پذيرند.

  ب) كساني كه حقيقت انسان را مجموع نفس و بدن دانسته و در تمام عوالم وجودي او را دو ساحتي قلمداد مي كنند.(1)

  ماديين روح و آثار روح و نقش هاي معنوي انسان را نتيجه ساختمان و تركيب بدن و مكانيسم مي دانند و وضع مكانيكي آن را چون ماشين دانسته و مي گويند: بدن هم مانند ماشيني است كه چون پيچ و مهره هاي آن كامل شد، حركت مي‌كند.

  فلاسفه الهي، روح را مادي ندانسته و آن را مجرد و خارج از ماده و مدبّر بدن مي دانند، ولي هيچ يك از دو گروه منكر آثار روح نگرديده و نمي توانند آنها را انكار نمايند، منتهي ماديون آثار روح را آثار مادي و الهيون آن را معنوي دانسته و قائل به تجرد و بقاي روح هستند.

  دانشمندان الهي معتقدند كه روح اصالت دارد و حقيقت و گوهري غير از جنس ماده است و بدن به طور مستقيم تحت تأثير آن قرار دارد؛ به عبارت ديگر: روح يك حقيقت ماوراي طبيعي است كه ساختمان و فعاليت آن غير از ساختمان و فعاليت جهان ماده است، اگر چه با جهان ماده و بدن ارتباط دارد.(2)

  مادي گرايان مي‌گويند: روح از خواص جسم است و مادي است و جنبة‌ماوراي طبيعي ندارد. مغز و اعصاب انسان، مانند ساير دستگاه هاي بدن، مادي هستند و تحت قوانين ماده فعاليت مي كنند. سلسله اعصاب و مغز ما شبيه  غده هاي بزاقي و مانند آن داراي فعاليت هاي فيزيكي و شيميايي است و همين فعاليت هاي فيزيكي شيميايي است كه ما نام آن را پديده هاي روحي و يا روح مي گذاريم. بنابراين، روح همان خاصيت و نتيجه تركيب و امتزاج عناصر ماده است.(3)

  مبناي عقيده مادي گرايان اين است كه آن‌ها تنها دانش و معرفت معتبر را دانشي مي دانند كه از راه تجربه و حس به دست آيد و تنها علوم معتبر، علوم تجربي است و چون از راه علوم و دانش هاي تجربي نتوانسته اند حقيقت روح را به عنوان امر مجرد و خارج از ماده ثابت كنند، به ناچار آن را امري مادي و نتيجة انفعالات مادي دانسته‌اند، اما فيلسوفان الهي چون به معرفت و شناخت عقلاني كه خارج از حيطه تجربه و علوم تجربي است، اعتقاد دارند، وجود روح رااز راه دلايل عقلي اثبات مي كنند و اصولاً معتقدند كه حقيقت روح چون امر غير مادي است، تنها از راه دلايل عقلي قابل اثبات است. امروزه بعضي از دانشمندان الهي،‌ بوسيله شواهد و دلايلي از راه تجربه و با بررسي آثار روح كه بعضي از آن آثار مي‌تواند تجربي باشد، مانند هيپنوتيزم، دورجنباني رواني و تله پاتي به اثبات روح پرداخته اند.

  دلايل فيلسوفان الهي براي اثبات روح بسيار است كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

  1ـ سازمان بدن ما از اجزاي مادي تشكيل شده و از اجزاي مادي، بروز آثار معنوي و غير مادي صحيح نيست، در حالي كه از ما آثار معنوي مانند فهميدن، فكر كردن، محبت و عشق سر مي زند، پس بايد اين آثار متعلق به بُعد ديگري از وجود ما باشد كه غير مادي است و آن روح است.

  2ـ تمام سلول هاي بدن انسان تغيير مي‌كند و به جاي آن سلول هاي جديدي قرار مي گيرند، حتي سلول هاي مغز نيز دچار تغيير مي شوند، اگر چه اين تغيير كند تر از سلول هاي ديگر است، اما محفوظات انسان هيچ گاه تغيير نمي كند و آنچه در دوران كودكي در حافظه قرار گرفته است، حفظ مي‌شود و تغيير نمي كند، پس بايد عنصر ديگري غير از ماده در انسان باشد كه موجب حفظ علوم و دانش ها، خاطرات، حوادث و ... باشد.(4)

  3ـ در انسان چيزي وجود دارد كه از آن به "من" تعبير مي‌كنيم. ما كارهاي مختلف را به "من" نسبت مي دهيم، مثلاً "من مي خورم" "من مي روم"، "من مي بينم" و ... چون هيچ عضوي در بدن نيست كه اين كارهاي مختلف را به آن نسبت دهيم، پس بايد "من" چيز ديگري غير از بدن و اعضاي بدن باشد. از طرف ديگر همه اعضاي بدن و حتي کل بدن را به "من" نسبت مي دهيم مانند "دست من"، "قلب من"، "مغز من" و "بدن من" و ... پس من در وجود انسان، چيزي غير از همه بدن است.

 

1.حيات جاودانه،‌ امير ديواني، ص 25.

2.تفسير نمونه، ج 12، ص 255.

3.جعفر سبحاني، معاد انسان و جهان، ص 88.

4.محسن شفائي، معاد، ص 36 - 38.


چھاپیے   ای میل

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location