Islam and Its Social System

Islam and Its Social System

15-08-2019 Hits:215993 Ethics in Society طلبه پاسخگو

Duties of Man Towards the People

Duties of Man Towards the People

15-08-2019 Hits:204732 Ethics in Family طلبه پاسخگو

Attributes of The Real Follower of Imams in Their Teachings

Attributes of The Real Follower of Imams in Their Teachings

15-08-2019 Hits:210544 Imamology طلبه پاسخگو

Sheikh Zakzaky to be released on bail

Sheikh Zakzaky to be released on bail

09-08-2019 Hits:205152 Shia News طلبه پاسخگو

URGENT MEDICAL TREATMENT FOR SHEIKH ZAKZAKY

URGENT MEDICAL TREATMENT FOR SHEIKH ZAKZAKY

02-08-2019 Hits:205399 Shia News طلبه پاسخگو

In the Name of Allah


I express my greeting to you, the youngsters, seeking the right. I hope that you are well.

This is a website on the basis of which principles of pure Islam are presented.

I can answer your questions regarding Islam religion and Shiite sect. Islam religion means Shiite. Good Luck

.

چرا در زمان فتح مكّه پيامبر(ص)به ابوسفيان فرمود: بايد مسلمان شوى؟

پرسش:
 قرآن كريم مى فرمايد: (لا اِكراهَ فِى الدِّينِ. اكراه و اجبارى در دين نيست.)پس چرا در زمان فتح مكّه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به ابوسفيان فرمود: بايد مسلمان شوى؟
پاسخ:
با سلام و عرض ادب و احترام
 معناى آيه (لا اِكراهَ فِى الدِّينِ) اين است كه در دين، هيچ اجبارى نيست؛ زيرا شالوده دين، بر ايمان و اعتقاد قلبى استوار است و اجبار و اكراه فقط در اعمال و حركات جسمانى مؤثّر است. به عبارت ديگر براى تغيير افكار و اعتقادات، راهى جز وارد شدن از راه منطق و استدلال وجود ندارد و در مسأله ايمان، اجبار و اكراه نمى تواند نقش آفرين باشد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)نيز هرگز كسى را با اجبار و اكراه مسلمان نكرد؛ زيرا ايمان قلبى، با زور ايجاد نمى گردد.
امّا جمله اى كه در متن پرسش از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده با واقعيت تاريخى منطبق نيست. حال ببينيم كه ماجراى مسلمان شدن ابوسفيان چگونه بود؟
پس از آن كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تصميم گرفت مكّه را فتح كند، به سپاه اسلام دستور داد كه براى ايجاد ترس در كافران مكّه، در نقاط بلند اطراف شهر آتش بيفروزند. اين كار نمايانگر انبوه سربازان اسلام بود و كفّار را از مقاومت و خون ريزى بيهوده منصرف مى كرد.
عباس، عموى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى آن كه قريش را وادار به تسليم نمايد و از ريخته شدن خون آنان جلوگيرى نمايد، خود را به سپاه دشمن رساند و در نقشه اى ماهرانه، آن گاه كه ابوسفيان از شدت ترس به دنبال راه چاره اى بود، به وى گفت: چاره اين است كه همراه من به ملاقات پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بيايى و از او امان بخواهى و گرنه جان همه قريش در خطر است. ابوسفيان بر سر دو راهى سختى قرار گرفت؛ امّا عبّاس او را چنان مرعوب قدرت مسلمانان ساخت كه ابوسفيان جز تسليم، چاره اى نديد. وى به خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)رسيد.[1] وقتى چشم پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به ابو سفيان افتاد فرمود: آيا وقت آن نشده است كه بدانى جز خداى يگانه خدايى نيست؟ ابوسفيان در پاسخ گفت: پدر و مادرم فداى تو باد. چقدر بردبار و كريمى! چقدر با بستگان خود مهربانى!
من اكنون فهميدم كه اگر خدايى جز خداى يگانه بود، تا كنون به سود ما كارى انجام مى داد. پس از اين اقرار، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)افزود: آيا وقت آن نشده كه بدانى من پيامبر خدا هستم؟
ابوسفيان گفت: من در رسالت شما هنوز در فكر و انديشه هستم.
عبّاس از ترديد و شك ابوسفيان ناراحت شد و گفت: اگر اسلام نياورى جانت در خطر است. هر چه زودتر به يگانگى خدا و پيامبرى محمّد گواهى بده. ابوسفيان نيز به يگانگى خدا و پيامبرى حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) اعتراف كرد و به ظاهر مسلمان شد.[2]
پس گرچه ابوسفيان در فضاى رعب و وحشت، مسلمان شد؛ امّا رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)هرگز او را به اين كار مجبور نساخت؛ بلكه همچون گذشته، دعوت توحيدى خود را بيان داشت.
از سوى ديگر، ايمان ظاهرى ابوسفيان ـ كه هرگز چنين ايمانى هدف هيچ پيامبرى از جمله پيامبر بزرگوار اسلام نبوده است ـ راه را بر ايمان واقعى بسيارى از مردم باز كرد و اهل مكّه را از فيض حضور پيامبر و نعمت هدايت آن حضرت بهره مند ساخت.
در نتيجه، نه تدبير سياسى عبّاس و نه دعوت عادّى و بدون تهديد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، در تضاد با آيه (لا اكراه فى الدين) نبوده است.[3]

[1]. تاريخ طبرى، دارالتراث، ج 3، ص 52 و 53.
[2]. محمد طبرى، ج 3، دارالتراث، ص 54.
[3]. ر.ك: تفسير الميزان، علاّمه طباطبايى، ج 2، ص 342، نشر اسلامى ؛ تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 2، ص 206، 490 ـ 493، دارالكتب الاسلامية ؛ مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 1، ص 274، نشر صدرا ؛ فروغ ابديت، آية الله جعفر سبحانى، ج 2، ص 322 ـ 327، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى.

Comments (0)

There are no comments posted here yet

Leave your comments

  1. Posting comment as a guest. Sign up or login to your account.
Attachments (0 / 3)
Share Your Location